شوخناک. ( ص مرکب ) شوخگن. ( آنندراج ). دنس. ( زمخشری ). ریم گرفته. چرکین. ( یادداشت مؤلف ). ناپاک و چرکین و آلوده به چرک. ( ناظم الاطباء ) : و ریشهاء تر و شوخناک را بگیرند آب انار ترش... ( ذخیره خوارزمشاهی ). || ناکس و فرومایه. ( ناظم الاطباء ).شوخناک. ( اِخ ) دهی است به سمرقند. ( الانساب سمعانی ورق 340 ).