شوبست

لغت نامه دهخدا

شوبست. [ ب َ ] ( اِ ) شوپست. شونست. افسون. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سحر و افسون. ( ناظم الاطباء ). || علاج. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). علاج و چاره. شوپست. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شوپست شود.

فرهنگ فارسی

افسون را گویند علاج .

فرهنگ عمید

۱. افسون.
۲. چاره، علاج.

پیشنهاد کاربران

بپرس