شوایه

لغت نامه دهخدا

( شوایة ) شوایة. [ ش ُ ی َ ] ( ع اِ ) پاره گوشت جهت بریانی ، یا عام است. یقال : مابقی من الشاة الا شوایة؛ ای قلیل. ( از منتهی الارب ). بریده شده از گوشت. ( از اقرب الموارد ). || اندک از هر چیز بسیار. || کار آسان. || شوایةالخبز؛ گرده نان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شوایة. [ ش َ /ش ِ / ش ُ ی َ ] ( ع اِ ) بقیه از قوم یا از شتران هلاک شده. ( منتهی الارب ). بقیه از قوم یا از مال هلاک شده. ( از اقرب الموارد ). || ردی و هیچکاره از شتران و گوسفندان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شوایة. [ ش ِ ی َ ] ( ع اِمص ) کباب پزی و بریان پزی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ردیئ هیچکاره از شتران و گوسفندان یا کباب پزی و بریان پزی .

پیشنهاد کاربران

بپرس