شواله

لغت نامه دهخدا

( شوالة ) شوالة. [ ش َوْ وا ل َ] ( ع اِ ) عَلَم است کژدم را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرغی است. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) امراءة شوالة؛ زن سخن چین. ( منتهی الارب ). الشوالة؛ زن نَمام. زن سخن چین. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

علم است کژ دم را یا مرغی است

پیشنهاد کاربران

بپرس