شوافع

لغت نامه دهخدا

شوافع. [ ش َ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِشافع. ( دستوراللغه ) ( یادداشت مؤلف ). || ج ِ شافعة. وسایل. وسایط : التماس کرد که منصب پدر بر او مقرر دارند و شوافع قدیم و ذرایع اکید که سیمجوریان را بر دولت آل سامان ثابت است مهمل نگذارند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 79 ). شوافع قدیم و وسائل اکید که پدرم را ثابت بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

فرهنگ فارسی

جمع شافع معنی وسایل و وسایط

پیشنهاد کاربران

بپرس