شواظ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. حرارت آتش یا آفتاب.
۳. فریاد.
۴. دشنام.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی شُوَاظٌ: شعله بیدود آتش - شعله سبز رنگ بدون دودی که از آتش برمیخیزد
معنی عَلَیْکُمَا: برشما دو گروه (در عبارت "یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ " و منظور از دو گروه انسانها وجنیان می باشد)
ریشه کلمه:
شوظ (۱ بار)
«شُواظ» ـ به گفته «راغب» در «مفردات» و «ابن منظور» در «لسان العرب» و بسیاری از مفسران ـ به معنای شعله های بی دود آتش است، و بعضی آن را به معنای زبانه های آتش که از خود آتش به ظاهر بریده می شود و سبز رنگ است، تفسیر کرده اند; و در هر حال، این تعبیر اشاره به شدت حرارت آن است.
شواظ: شعله ور و زبانه آتش که دود ندارد. (راغب) . طبرسی فرموده: شواظ زبانه سبزی است که از آتش جدا میشود. نحاس را دخان و مس مذاب گفتهاند ضمیر «عَلَیْکُما» به ثقلان (جنّ و انس) راجع است یعنی: بر شما زبانهای از آتش و دود فرستاده میشود یکدیگر را دفع آن یاری نتوانید کرد. این کلمه در قرآن فقط یکبار یافته است.
معنی عَلَیْکُمَا: برشما دو گروه (در عبارت "یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ " و منظور از دو گروه انسانها وجنیان می باشد)
ریشه کلمه:
شوظ (۱ بار)
«شُواظ» ـ به گفته «راغب» در «مفردات» و «ابن منظور» در «لسان العرب» و بسیاری از مفسران ـ به معنای شعله های بی دود آتش است، و بعضی آن را به معنای زبانه های آتش که از خود آتش به ظاهر بریده می شود و سبز رنگ است، تفسیر کرده اند; و در هر حال، این تعبیر اشاره به شدت حرارت آن است.
شواظ: شعله ور و زبانه آتش که دود ندارد. (راغب) . طبرسی فرموده: شواظ زبانه سبزی است که از آتش جدا میشود. نحاس را دخان و مس مذاب گفتهاند ضمیر «عَلَیْکُما» به ثقلان (جنّ و انس) راجع است یعنی: بر شما زبانهای از آتش و دود فرستاده میشود یکدیگر را دفع آن یاری نتوانید کرد. این کلمه در قرآن فقط یکبار یافته است.
wikialkb: شُوَاظ
پیشنهاد کاربران
برای مثال مراجعه شود به "سوره رحمن آیه 35" در آبادیس