شوارب. [ ش َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ شارب ، بمعنی سبلت. موی دراز در هر دو کرانه بروت ، یا تمامه بروت شارب است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ج ِ شاربة، مؤنث شارب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شاربة و شارب شود. || رگهای حلق. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || صخب الشوارب ؛ هر بدصدا را گویند: حمار صخب الشوارب ؛ خر سخت فریاد. ( از اقرب الموارد ). || راههای آب در حلق. ( منتهی الارب ). مجاری آب در حلق. ( از اقرب الموارد ).