شوائب

/Sav~eb/

لغت نامه دهخدا

شوائب. [ ش َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ شائبة. ( منتهی الارب ). آمیزشها و آمیختگیها و آلودگیها. ( غیاث اللغات ). اقذار. ادناس : شوائب کدورت از مشارع و مشارب آن مملکت برخاست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 213 ). ما نیز در اقسام اسقام و نوائب اوصاب و شوائب... مغرور و مسرور می باشیم. ( ترجمه تاریخ یمینی ). شرعه ممالک او از شوائب کدورت صافی شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). و رجوع به شائبه و شوایب شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ( اسم ) مونث شایب . ۲ - ( اسم ) عیب وصمت . ۳ - شک گمان جمع : شوایب ( شوائب ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس