شو و گیر. [ ش َ / ش ُ وُ ] ( اِمص مرکب ) تلاش. سعی. ( یادداشت مؤلف ) : از بهر که بایدت بدینسان شو و گیروزبهر چه بایدت بدینسان تف و تاب.کسایی.