[ویکی اهل البیت] عزیزالله قاسمی از جمله ساکنین آبادی لیورک بود. وی با خطابه و وعظ به تبلیغ دین می پرداخت. او که با زنی پاکدامن به نام بانو «بی بی جانی» ازدواج کرده بود، از خداوند می خواست محصول این پیوند، نخست از لحاظ بدنی سالم بوده و آن گاه راه او را ادامه دهد و در کسوت روحانیت به عنوان سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف، حقایق مسلم فرهنگ قرآن و عترت را برای مردم بازگوید. خداوند نیز دعایش را اجابت فرمود و در اوایل پاییز سال 1312 (نوزدهم مهر)، هنگامی که خزان می پژمرد، غنچه ای از بهار در این خانواده شکفت و پدر به شکرانه این شهد شیرین زندگی، نامِ عبدالوهاب را برایش برگزید. عزیزالله چون به رخسار نورسیده اش نظر افکند و چشمانش به جمال این طفل نورسته روشنایی یافت، از پیشگاه پروردگارش خواست تا عبدالوهاب، باقیات الصالحاتی برای وی باشد و در سلک مبلغان دینی قرار گیرد.
این کودک نوخاسته در پوتو تربیت پدری رئوف و متدین و نیز پرورش های عاطفی و اخلاقی مادری پاک طینت و مشفق، دوران نوباوگی را با طراوت معنوی پشت سر نهاد و از همان نخستین دوران زندگی با نغمه های آسمانی، قرآن و دعا انس یافت. وی با حضور در مجالس تجلیل از مقام اهل بیت علیهم السلام روان خویش را با زمزم جوشان و مصفای این خاندان شستشو می داد و علاقه به ارزش ها و باورهای دینی با وجودش عجین می گشت. او به اقتضای محیط خانوادگی در همان سنین کودکی خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت و پس از این مقدمات به تحصیلات دوران ابتدایی پرداخت. وی پس از این که این مقطع را با موفقیت سپری ساخت، بر حسب ذوق ذاتی، شوق فطری و تأکیدهای مداوم پدرش، به آموختن علوم دینی روی آورد.
در سوادکوه، مرکزی که بتواند نیازهای علمی و فکری این نوجوان را برطرف کند، وجود نداشت؛ به همین جهت برای فراگیری علوم اسلامی، زادگاه خویش را ترک کرد و در شهرستان بابل اقامت گزید؛ زیرا عده ای از ویژگی های این حوزه برایش سخن گفته بودند. به ویژه عزیزالله (پدرش) که برای او تعریف کرده بود: مدارس علمی بابل همواره به دلیل حضور فقها و علمایی نام آور و اساتیدی خبره، یکی از مراکز مهم علوم دینی در مازندران و شمال کشور بشمار می آید و کثیری از اهل فضل و روحانیون، موجب گسترش این بازار دانش گشته اند.
برای این طلبه مشتاق معارف نقل می کردند: زمانی بیش از ده محفل درس خارج فقه و اصول و سایر رشته های علوم اسلامی، در عرض هم در بابل دایر بوده است. وی به دلیل وجود این محسنات و نیز علایق درونی خود، اقامت در بابل را بر سکونت در مولد و موطن خویش ترجیح داد و با تحمل سختی های اقامت در جایی دور از خانواده و توأم با مشکلات فراوان، در این شهر به مدت سه سال به فراگیری علوم دینی پرداخت.
عبدالوهاب برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد. او در مدارس خازن الملک و حاج ابوالحسن معمار باشی از محضر علما و اساتیدی عالی قدر بهره ها برد. اما روح و ذهن عطشناک او گویی با این جرعه ها سیراب نمی گردد و به دنبال چشمه ای است تا بتواند نیازش را برطرف سازد.
حجة الاسلام عبدالوهاب قاسمی در سال 1334 ش. به قصد اقامت در جوار بارگاه مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و بهره گیری از بارقه معنوی آن امام همام و نیز استفاده از محضر استادان حوزه علمیه مشهد، تهران را ترک کرد. وی نزد حاج شیخ کاظم دامغانی - مدرس سطوح عالیه (رسائل، مکاسب و کفایه) - که به فضل و تقوا اشتهار داشت، دوره سطح را به پایان برد.
او با استعداد، هوش سرشار و تلاش مداوم و پرثمر خود، این لیاقت را بدست آورد که در زمره شاگردان آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی درآید. این عالم متفکر، فقیه زاهد، مربی گرانقدر و مدرس فقه و اصول یعنی مرحوم قزوینی (1270-1339 ش) از جمله دانشورانی است که محضر سید موسی زرآبادی را در قزوین و نیز محضر میرزا مهدی اصفهانی را در مشهد درک نموده است. وی که نمونه برجسته یک عالم دینی بود، به عنوان انسانی پرهیزکار، خردمند، متعهد و هوشیار، ضمن آموزش دروس خارج در سطح عالی، به شاگردانی چون شهید قاسمی شجاعت، شهامت و استقامت در برابر ستم را تعلیم می داد و آنان را از ارتجاع گرایی برحذر می داشت.
در سال 1373 ق آیت الله حاج سید محمدهادی میلانی - از شاگران آیت الله نائینی، کمپانی و حاج آقا حسین قمی - که در کربلا به تدریس و اقامه جماعت اشتغال داشت، به قصد زیارت به مشهد مقدس آمد، او به درخواست جمعی از روحانیون در این شهر اقامت گزید و به تدریس مشغول شد و از آن تاریخ بر رونق، اعتبار و شکوفایی این حوزه افزود.
این کودک نوخاسته در پوتو تربیت پدری رئوف و متدین و نیز پرورش های عاطفی و اخلاقی مادری پاک طینت و مشفق، دوران نوباوگی را با طراوت معنوی پشت سر نهاد و از همان نخستین دوران زندگی با نغمه های آسمانی، قرآن و دعا انس یافت. وی با حضور در مجالس تجلیل از مقام اهل بیت علیهم السلام روان خویش را با زمزم جوشان و مصفای این خاندان شستشو می داد و علاقه به ارزش ها و باورهای دینی با وجودش عجین می گشت. او به اقتضای محیط خانوادگی در همان سنین کودکی خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت و پس از این مقدمات به تحصیلات دوران ابتدایی پرداخت. وی پس از این که این مقطع را با موفقیت سپری ساخت، بر حسب ذوق ذاتی، شوق فطری و تأکیدهای مداوم پدرش، به آموختن علوم دینی روی آورد.
در سوادکوه، مرکزی که بتواند نیازهای علمی و فکری این نوجوان را برطرف کند، وجود نداشت؛ به همین جهت برای فراگیری علوم اسلامی، زادگاه خویش را ترک کرد و در شهرستان بابل اقامت گزید؛ زیرا عده ای از ویژگی های این حوزه برایش سخن گفته بودند. به ویژه عزیزالله (پدرش) که برای او تعریف کرده بود: مدارس علمی بابل همواره به دلیل حضور فقها و علمایی نام آور و اساتیدی خبره، یکی از مراکز مهم علوم دینی در مازندران و شمال کشور بشمار می آید و کثیری از اهل فضل و روحانیون، موجب گسترش این بازار دانش گشته اند.
برای این طلبه مشتاق معارف نقل می کردند: زمانی بیش از ده محفل درس خارج فقه و اصول و سایر رشته های علوم اسلامی، در عرض هم در بابل دایر بوده است. وی به دلیل وجود این محسنات و نیز علایق درونی خود، اقامت در بابل را بر سکونت در مولد و موطن خویش ترجیح داد و با تحمل سختی های اقامت در جایی دور از خانواده و توأم با مشکلات فراوان، در این شهر به مدت سه سال به فراگیری علوم دینی پرداخت.
عبدالوهاب برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد. او در مدارس خازن الملک و حاج ابوالحسن معمار باشی از محضر علما و اساتیدی عالی قدر بهره ها برد. اما روح و ذهن عطشناک او گویی با این جرعه ها سیراب نمی گردد و به دنبال چشمه ای است تا بتواند نیازش را برطرف سازد.
حجة الاسلام عبدالوهاب قاسمی در سال 1334 ش. به قصد اقامت در جوار بارگاه مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و بهره گیری از بارقه معنوی آن امام همام و نیز استفاده از محضر استادان حوزه علمیه مشهد، تهران را ترک کرد. وی نزد حاج شیخ کاظم دامغانی - مدرس سطوح عالیه (رسائل، مکاسب و کفایه) - که به فضل و تقوا اشتهار داشت، دوره سطح را به پایان برد.
او با استعداد، هوش سرشار و تلاش مداوم و پرثمر خود، این لیاقت را بدست آورد که در زمره شاگردان آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی درآید. این عالم متفکر، فقیه زاهد، مربی گرانقدر و مدرس فقه و اصول یعنی مرحوم قزوینی (1270-1339 ش) از جمله دانشورانی است که محضر سید موسی زرآبادی را در قزوین و نیز محضر میرزا مهدی اصفهانی را در مشهد درک نموده است. وی که نمونه برجسته یک عالم دینی بود، به عنوان انسانی پرهیزکار، خردمند، متعهد و هوشیار، ضمن آموزش دروس خارج در سطح عالی، به شاگردانی چون شهید قاسمی شجاعت، شهامت و استقامت در برابر ستم را تعلیم می داد و آنان را از ارتجاع گرایی برحذر می داشت.
در سال 1373 ق آیت الله حاج سید محمدهادی میلانی - از شاگران آیت الله نائینی، کمپانی و حاج آقا حسین قمی - که در کربلا به تدریس و اقامه جماعت اشتغال داشت، به قصد زیارت به مشهد مقدس آمد، او به درخواست جمعی از روحانیون در این شهر اقامت گزید و به تدریس مشغول شد و از آن تاریخ بر رونق، اعتبار و شکوفایی این حوزه افزود.
wikiahlb: شهید_عبد_الوهاب_قاسمى