شهوتی


مترادف شهوتی: بوالهوسی، حشری، شبق، هواپرستی

معنی انگلیسی:
horny, concupiscent, lustful, oversexed, passionate, sensual

لغت نامه دهخدا

شهوتی. [ ش َهَْ وَ ] ( ص نسبی ) آزمند جماع. || مطیع خواهش نفس. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به شهوت . ۲ - کسی که آزمند به جماع باشد .

مترادف ها

horny (صفت)
سفت، شهوتی، شاخی، شیدا

concupiscent (صفت)
شهوتی، پر شهوت

oversexed (صفت)
شهوتی، شهوتران، دارای تمایلات جنسی زیاد

فارسی به عربی

مقرن

پیشنهاد کاربران

کامخواه
وَرَن = شهوت
بن خان: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
پس می توان داشت:
وَرَنگین = پر از شهوت، ح. ش. ر. ی، horny
( بسنجید با شرمگین، اندوهگین، خشمگین و . . . )
#پارسی دوست
منعظ. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) هر آنکه آزمند جماع باشد. || فرج باز و فرازکرده شده از غایت شهوت . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به انعاظ شود.
horny=شهوتی
Licentious

بپرس