شهوتی
مترادف شهوتی: بوالهوسی، حشری، شبق، هواپرستی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سفت، شهوتی، شاخی، شیدا
شهوتی، پر شهوت
شهوتی، شهوتران، دارای تمایلات جنسی زیاد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کامخواه
وَرَن = شهوت
بن خان: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
پس می توان داشت:
وَرَنگین = پر از شهوت، ح. ش. ر. ی، horny
( بسنجید با شرمگین، اندوهگین، خشمگین و . . . )
#پارسی دوست
بن خان: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
پس می توان داشت:
وَرَنگین = پر از شهوت، ح. ش. ر. ی، horny
( بسنجید با شرمگین، اندوهگین، خشمگین و . . . )
#پارسی دوست
منعظ. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) هر آنکه آزمند جماع باشد. || فرج باز و فرازکرده شده از غایت شهوت . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به انعاظ شود.
horny=شهوتی