بالاترین شهوت چیست؟
بیشتر سلاطین در دنیا از ایران تا عثمانی . . . برای حکومت عزیزترین یاران و فرزندان خود را کشته اند هیچ شهوتی بالاتر از مقام و منصب نبست
با تصفیه خونین درون حکومتها زمینه نابودی هر حکومتی گام به گام جلوتر رفته است . شاه صفی صفوی بهترین یار و سردار خود امامقلی خان� را کشت یا� فتحعلی شاه و محمد شاه و ناصرالدین بهترین وزرای عصر خویش به ترتیب� حاج ابراهیم خان کلانتر ، قائم مقام فراهانی و امیر کبیر را به قتل رسانند .
... [مشاهده متن کامل]
کور کردن و به زندان انداختن در همه سلسله ها عادی بود�� علیقلی خان برادر زاده نادر همه فرزندان نادر را کشت و از میان آنان فقط شاهرخ نابینا باقی ماند
پسر، پدر را کشته مانند شیرویه که خسروپرویز را کشت� برادر ، برادر را کشته مانند شاه طهماسب صفوی که القاص میرزا مدعی حکومت را کشت یا آقامحمدخان قاجار ، برادرش جعفرخان� را کشت.
یا شاه اسماعیل دوم که برادران ( چهار نفر ) و عموهای خود را کشت ،
رضا ضحاکی راحت. مدرس و دبیر تاریخ
♦️⭐️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_eroticize
یا #to_erotize به معنای کیفیتِ شهوانی به کسی یا چیزی بخشیدن؛ با احساسِ شهوت آغشتن؛ و جُزین
ا↙️
#ورنادن ( vern. �d. an ) 👈 وِر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - var به معنای �برگزیدن� ) ن ( حرفِ میانجی ) - - ادن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ وِرنادن می شود: وِرنای . ( بسنجید با: گشادن —� گشای . )
▪️مثال:
۱ - برخی بر این باورند که هرزه نگاری بی اخلاقی را می وِرنایَد ( شهوانی و خواستنی می کند. )
۲ - شیوه ی کنونیِ سکس خواهی می رود تا هم غلبه جویی و هم زیردست بودن را بِوِرنایَد ( شهوانی و جذاب کند. )
🔺توجه:
🔹 #eroticization
🔹 #ورنایش ( وِرنایِش )
یا: #ورناسازی ( وِرناسازی )
▪️مثال:
آن فیلم از هر فرصتی برای وِرنایشِ ( شهوانی نماییِ، شهوانی سازیِ ) تنِ مرد استفاده کرده بود.
🔸 #eros الهه یا دیوِ شهوت ( موداشناسیِ یونانی ) ، میلِ سکسی
🔸 #ورنا ( vern� )
یا: #ورن ( varan )
▪️مثال:
بیشترِ ترانه ها و فیلم های عاشقانه درباره ی وِرنا ( خواستِ سکس و شهوت ) هستند، نه عشق.
🔹 #erotic ( al ) آنچه به شهوت مربوط است.
🔹 #ورنایی ( وِرنایی )
▪️مثال:
شاید بهتر باشد بحث را از اثرِ انقلابِ جنسی بر سینمای وِرنایی ( سکسی و شهوانی ) آغاز کنیم.
🔸 #erotically
🔸 #ورنایانه ( وِرنایانه )
یا: #ورناوار
▪️مثال:
آن ها یک جریمه ی سنگینِ نقدی و تا ده سال زندان برای کسانی که وِرنایانه ( شهوت انگیز ) در مکان های عمومی برقصند وضع کردند.
🔹 #erotica هر نوع هنری که می تواند پاسخ شهوانی یا ورنایی برانگیزد.
🔹 #ورنانگاره ( وِرنانِگاره )
▪️مثال:
او وقتی در و دیوارِ اتاقِ دخترش را آکنده از وِرنانِگاره یافت از هوش رفت.
🔸 #eroticism
🔸 #ورناگرایی ( وِرناگرایی )
یا: #ورنایش ( وِرنایِش )
▪️مثال:
بر ما آشکار نیست که وقتی وِرناگرایی ( ورنایِش، شهوت محوری ) به سپهرِ همگانی کشیده شود ویژگی های جامعه ی انسانی چگونه خواهد بود.
🔹 #homoeroticism
🔹 #هم ورنایش ( شهوت مندی به هم جنس )
🔸 #homoerotic
🔸 #هم ورنایشی
🔹 #autoeroticism
🔹 #خودورنایش ( شهوت مندی به خود )
🔸 #autoerotic
🔸 #خودورنایشی
🔹 #erogenous صفتِ جاهای شهوت زای بدن
🔹 #ورنازا
یا: #ورنایش زا
🔸 #to_de_eroticize
🔸 #واورنادن ( واوِرنادَن )
یا: #ناورنادن ( ناوِرنادن )
یا: #ورنا_زدودن ( وِرنا زُدودن )
🔹 #de_eroticization
🔹 #واورنایش ( واوِرنایِش )
یا: #ناورنایش ( ناوِرنایش )
یا: #ورنازدایی ( وِرنازُدایی )
▪️مثال:
زن وشوهرها گاه با واوِرنایشِ ( وِرنازُداییِ ، سکس زداییِ ، شهوت زداییِ ) رابطه ی خود شمارِ هم آغوشیِ خود را در پایین ترین حد نگه می دارند.
🔸 هم ریشه های دیگرِ #ورنادن ، #ورنا ، #ورنایش و #ورناگرایی در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 برگزیدنی، خواستنی ➖ - vairya
فارسی میانه ( ؟ ) 👈 شهوت ➖ waran ( وزیدگیهای زادسپرم )
فارسی 👈 ویر ( هوسِ شدید ) ، ویار
فارسی ( ؟ ) 👈 وَرَن �دیوی که او شهوت غالب کند. � ( بروید به فرهنگ روایت دینی، منوچهر سنجانا )
سیستانی 👈 میل، هوس ➖ vīr
دوانی 👈 میل، علاقه ➖ vir
🔺 نکته:
واژه های ویر و وَرَن در فارسی ممکن است با واژه ی eros در زبان یونانی هم ریشه باشند.
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
علاقه زیاد به چیزی
کلمه ی شهوت از دو بخش شه و وت تشکیل شده،
در زبان سانسکریت شه به معنی نگهبان، و وت به معنی محفظه، جلد یا صومعه می باشد
در این ترکیب معنی و مفهوم شهوت میتواند نگهبان محفظه برداشت شود، .
و اگر تن را محفظه ای که روح برای ارتباط با جهان مادی در آن قرار میگیرد در نظر بگیریم شهوت میتواند مودت و مهری قلمداد شود که پاینده ی اتصال و ارتباط و ماندگاری روح در جسم است ،
... [مشاهده متن کامل]
در این ترتیب مفهوم شهوت میتواند نیرویی باشد که انرژی روح را در جهت ماده به کار میگیرد. . .
شهوت: کشش طبیعی بسیار شدید که با چیره شدن بر خرد، انسان را به سوی دستیابی به چیزهای لذت بخش مادی یا معنوی می کشاند. ( https://www. cnrtl. fr/definition/concupiscence ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پرمود parmud ( سنسکریت: pramud )
آژ āž ( اوستایی ) .
میل و هوس غریزه ای
شَهوَت: ١. تَنکامگی، زنبارگی، مردبارگی، آمیزشجویی، آمیزشخواهی، آمیزشرانی، آمیزشپرستی، تَنجویی، آرزویِ جنسی، کامجویی ٢. فزونخواهی، افزونخواهی ٣. آزمندی ۴. خواهان بودن، خواستار شدن، نیازمند بودن، نیاز داشتن
کامخواهی
واژه شهوت
معادل ابجد 711
تعداد حروف 4
تلفظ šahvat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: شهوة، جمع: شَهَوات]
مختصات ( شَ وَ ) [ ع . شهوة ] ( اِ. )
آواشناسی Sahvat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
خواهش نفس
شهوت از اشتهاء گرفته شده
فقط شهوت جنسی مراد نیست
شهوت جنسی یک نوع اشتهاء هست
اشتهاء به غذا/ورزش/رانندگی و . . .
شهوت از اشتهاء گرفته شده و انواع مختلف دارد ولی متاسفانه هر وقت بحثی از شهوت میشود فکر اکثر مردم میره روی رشهوت جنسی ( در حالی که شهوت جنسی فقط یک نوع اشتهاءهست )
اشتهاء به غذا
اشتهاء به ورزش
اشتهاء به رانندگی
اشتهاء به شنا و . . .
شَهوَتیدن.
شَهوَتاندن کسی.
قوه ٔ باه
شهوت به معنای خواستن است
کامدل پرست
کامدل
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
شَنکا ( سنسکریت )
آژ ( اوستایی )
اَبیلاش ( سنسکریت: اَبیلاشَ )
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: وَرَن Varan ( پهلوى: شهوت، دیو شهوت ) ، تنکامگى Tankamegi ( پهلوى: تنکامَکیهْ: شهوت، شهوت پرستى ) ، آزورى Azvari ( پهلوى: حرص ، ولع ، شهوت ) ، آزکامى Azkami ( پهلوى: آزکامیهْ : حرص ، شهوت ) ، آزچهرپَتِشىAzchehrpateshi
... [مشاهده متن کامل]
( پهلوى: آزچیهْرپَتِشیهْ : اسارت روح در حرص و شهوت و سادیسم ) ، شَنْکا ( سانسکریت: شهوت ) ، آژ Azh ( اوستایى: حرص و شهوت ) ، آبیلاش Abilash ( سانسکریت: شهوت ) وَرَنیک Varanik ( پهلوى: شهوانى ) وَرَنیکى Varaniki ( پهلوى: وَرَنیکیهْ : شهوانیت ) ، آزکامیک Azkamik ( پهلوى:
شهوانى، حرصى ) ، آزکامیکى Azkamiki ( پهلوى: آزکامیکیهْ : شهوانیت ، طماعیّت ) سپارش مى شود بجاى شهوت پرست ، شهوتران ، شهوت آلود ، شهوت پرور ، شهوت آمیز ، شهوت کُش بگویید و بنویسید : وَرَن پرست ، وَرَن ران ، وَرَن آلود ، وَرَن پرور ، وَرَن آمیز ، وَرَن کُش آژپرست
، آژران ، آژآلود ، آژپرور، آژآمیز، آژکُش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)