شهو

لغت نامه دهخدا

شهو. [ ] ( اِخ ) تیره ای از ایهاور هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 ).

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) کورکور زراس وند؛ ( ط ) دورکی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
دوست داشتن. میل کردن «شهاه شهوة: احبّه و رغب فیه» . آنها در آنچه دلشان خواسته پیوسته‏اند. . در بهشت است آنچه دلها می‏خواهد و چشمها لذت می‏برد. . مراد از شهوت میل جنسی است یعنی: شما به جای زنان از روی رغبت و لذّت با مردان می‏آمیزید؟ شهوت هم مصدر آمده و هم اسم به معنی مطالبه نفس چیزی را که موافق میل است جمع آن شهوات می‏باشد . یعنی آنها که تابع خواهش‏ها. و مشتهیات نفس اند می‏خواهند از حق بسیار منحرف باشند. در اسلام فقط مشتهیات کاذب و منحرف کننده حرام است نه مطلق خواهشهای نفس.

پیشنهاد کاربران

بپرس