شهنیز

لغت نامه دهخدا

شهنیز. [ ش ِ ] ( ع اِ ) شونیز است. ( منتهی الارب ). لغتی در شونیز و شنیز است. شونیز و سیاهدانه. ( ناظم الاطباء ). به قول دینوری فارسی است. شونوز. شی نیز. سیاه تخمه. حبةالسوداء. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شنیز و شونیز شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس