شهنامه

لغت نامه دهخدا

شهنامه. [ ش َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) مخفف شاهنامه. نامه شاهان. کتابی که در آن اعمال و افعال و کارنامه ٔشاهان نوشته شود. رجوع به شاهنامه شود :
شهی کو بترسد ز درویش بود
به شهنامه اورا نشاید ستود.
فردوسی ( طبق نسخه ای که در حدود 850 هَ. ق. کتابت شده است ).
چندگویند ز شهنامه سخنهای دروغ
چند خوانند هنرهای فلان و بهمان.
عنصری.
اینکه در شه نامه ها بنوشته اند
رستم و روئینه تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلق است دنیا یادگار.
سعدی.

فرهنگ فارسی

مخفف شاهنامه نامه شاهان .

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری
شَه:شاه و به معنای سیاه هم هست
نومه _نامه =همان نامه است
که میشود شَه نامه به معنای شاهنامه است.
دفتر خسروان ؛ شهنامه . شاهنامه :
بسی دفتر خسروان زین سخن
سیه گردد و هم نیاید به بن .
فردوسی .
که از تخم ساسان همان مانده بود
بسی دفتر خسروان خوانده بود.
فردوسی .

بپرس