شهل
لغت نامه دهخدا
شهل. [ ش َ ] ( ع اِ ) دروغ : فیه ولع و شهل ؛ ای کذب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
شهل. [ ش َ هََ ] ( ع مص ) میش چشم گردیدن. ( منتهی الارب ).
شهل. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن شیبان بن ربیعةبن زمان ملقب به فند. شاعری از عرب بوده است. رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 419 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید