شهریارات

لغت نامه دهخدا

شهریارات. [ ش َ ] ( ع اِ ) و متی حدث عن اکل لحوم الوحش تمدد فی المعدة... فینبغی ان یبادر بالجوارشنات المسهلة کالشهریارات. ( ابن البیطار ). نسخه چاپ مصر و نسخه لکلرک نیز چنین بوده است و من گمان میکنم که این کلمه صورت مصحف «شب یارات » باشد، جمع شب یاره.( یادداشت مؤلف ). رجوع به شب یاره و شهریاران شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس