شهر شهر

لغت نامه دهخدا

شهرشهر. [ ش َ ش َ ] ( ق مرکب )همه شهرها به ترتیب. یکایک شهرها. شهربشهر. شهری پس از شهر دیگر. شهری به دنبال شهر دیگر :
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی.

فرهنگ فارسی

همه شهر ها بترتیب یکایک شهر ها شهر بهشهر .

پیشنهاد کاربران

بپرس