شهبانو

/SahbAnu/

مترادف شهبانو: بیگم، شهربانو، ملکه

معنی انگلیسی:
queen, queen consort

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

شهبانو. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) شاه بانو. بانوی شاه. ملکه.

فرهنگ فارسی

شاه بانو، بانوی شاه، ملکه
( اسم ) شهربانو ملکه . توضیح طبق فرمان محمد رضا شاه پهلوی ( ۱۳۴٠ ه . ش ) ملکه ایران بلقب فوق خوانده شد ٠

فرهنگ معین

(شَ ) (اِمر. ) ملکه ، همسر شاه .

فرهنگ عمید

بانوی شاه، ملکه.

مترادف ها

queen (اسم)
ملکه، شهبانو، وزیر، بی بی، زن پادشاه

empress (اسم)
ملکه، شهبانو، امپراتریس، زن امپراتور

فارسی به عربی

امبراطورة , ملکة

پیشنهاد کاربران

به پارسی باستان بانبِشن
فرمانروای زن یا زنِ فرمانروا
=ملکه
شهبانو
امپراتوریس

بپرس