شه انگیز

لغت نامه دهخدا

شه انگیز. [ ش َه ْ اَ ] ( نف مرکب ) شاه انگیز. انگیزنده شاه. || ( اِمص مرکب ) بیرون راندن شاه است بوسیله رخ یا پیل یا مهره دیگر که به اصطلاح امروزی «کیش » میگویند. ( خسرو و شیرین نظامی چ وحید ص 114 ) :
به شطرنج خلاف این نطع خونریز
به هر خانه که شد دادش شه انگیز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

شاه انگیز انگیزنده شاه

پیشنهاد کاربران

بپرس