شنیر

لغت نامه دهخدا

شنیر. [ ش ِن ْ نی ] ( ع ص ) بدخوی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شنیرة. ( اقرب الموارد ). || بسیارشر. ( منتهی الارب ). بسیار شر و عیوب. ( از اقرب الموارد ). شنیرة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به شنیرة شود. || بسیارعیب . ( منتهی الارب ). شنیرة. ( اقرب الموارد ).
- بنوشنیر ؛ بطنی است از عرب. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس