شنید
/Senid/
لغت نامه دهخدا
شنید. [ ش َ / ش ِ ] ( مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم چنانکه در گفت و شنید. ( از یادداشت مؤلف ). شنیدن : گفت و شنید. ( فرهنگ فارسی معین ). شنیدن. استماع. ( ناظم الاطباء ) : و آن حال یکی صد شد که دید روز با شنید جمع شد. ( تذکرةالاولیاء ).
فرهنگ فارسی
منقار مرغان یا چنگال مرغان
پیشنهاد کاربران
واژه شنید
معادل ابجد 364
تعداد حروف 4
نوع مصدر
نقش دستوری بن گذشته
آواشناسی Senid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه شنیداز ریشه ی واژه شنیدن پارسی است
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
... [مشاهده متن کامل]
واژه شنیدن
معادل ابجد 414
تعداد حروف 5
تلفظ še ( a ) nidan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: ašnūtan] ‹شنودن، اشنودن، شنویدن، شنفتن›
مختصات ( ش دَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 364
تعداد حروف 4
نوع مصدر
نقش دستوری بن گذشته
آواشناسی Senid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه شنیداز ریشه ی واژه شنیدن پارسی است
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
... [مشاهده متن کامل]
واژه شنیدن
معادل ابجد 414
تعداد حروف 5
تلفظ še ( a ) nidan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: ašnūtan] ‹شنودن، اشنودن، شنویدن، شنفتن›
مختصات ( ش دَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد