شنگ و مشنگ. [ ش َ گ ُ م َ ش َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی شنگ مشنگ ، شنگل و منگل یعنی دزد و راه دار. ( از حاشیه لغت فرس اسدی نخجوانی ). مشنگ تابع مهمل شنگ است ، مثل نان مان و باغ ماغ. ( فرهنگ نظام ). نام دو دزد معروف. ( فرهنگ نعمةاﷲ ) : چه زنی طعنه که با حیزان حیزند همه که توئی حیز و توئی مسخره و شنگ و مشنگ.
خطیری.
شعر بی رنگ ولیکن شعرا رنگ برنگ همه چون دول روان و همه چون شنگ و مشنگ .