شنگ زن. [ ش َ زَ] ( اِ ) شنگرف ( یکی مصحف دیگری است ). ( حاشیه برهان چ معین ). کرمی است که کشت و زراعت را خورد و ضایع کند. ( برهان ). در مؤید: کرمی که کشت خورد، اما اشعار به حرکتش نکرده است. ( رشیدی ). برهان این کرم را شنگرف خوانده و آن خطا است. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). کرمی دراز و گندمخوار که در غله زار بهم رسد و غله را خراب کند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شنگرف شود.