چو رودابه این از پدر بشنوید
دلش گشت پرخون رخش شنبلید.
فردوسی.
چو یزدان پرستنده او را بدیدچنان ناله زار او بشنوید.
فردوسی.
امیر آواز ابواحمد بشنوید بیگانه ، پوشیده نگاه کرد مردی را دید، هیچ نگفت تا حدیث تمام کرد. ( تاریخ بیهقی ). || گوش دادن.( یادداشت مؤلف ). || بو کردن. ( آنندراج ).بوئیدن.