رفیقا چند گوئی کو نشاطت
بنگریزد کس از گرم آفروشه
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه.
رودکی.
چنانکه میدانیم اگر در بعض انواع صرع عطسه علامت افاقه موقت باشد در امراض دیگر فایده ای بر عطسه نیست ، بلکه بیشتر نشانه زکام است که آن را أم الامراض خوانند. شاهد دیگر شعر منوچهری است : چون بنشیند ز می معنبر جوشه
گوید کاکنون نماند جای شنوشه
درفکند سرخ مل به رطل دوگوشه
روشن گردد جهان ز گوشه به گوشه
گوید کاین می مرا نگردد نوشه
تا نخورم یاد شهریار عدومال.
در اینجا دیگر صریح است که شنوشه بمعنی صبر و شکیبائی است نه عطسه. در نسخه ای از سروری بجای «دردمندان را شنوشه » درد دندان را شنوشه ضبط کرده است ، با اینکه این اصلاح دائره معنی را تنگ تر می کند برای اثبات مدعا دلیل بهتری نمیشود، چه گمان نمیکنم چنین عقیده باشد که برای درد دندان عطسه گاهی اثر خوب بخشد. شاید علت این اشتباه هم نیوشه ( بجای شنوشه در مصرع آخر شعر رودکی ) بوده که چون در پاره ای امراض عصبی عطسه نشانه افاقه است این مسامحه در توسع را بر رودکی روا شمرده و برای همه بیماران صبر را ( یعنی عطسه را ) سودمند گرفته اند و عجیب تر اینکه دو مصحف هم برای این کلمه در فرهنگها مضبوط است یکی «ستوسر» و دیگر «ستوسه ». در کلمه اشنوشه نیز در فرهنگ شعوری شاهد ذیل را از لطیفی می آورد:بیشتر بخوانید ...