شنظب. [ ش ُ ظُ ] ( ع ص ) مرد درازبالا و نیکوصورت. ( منتهی الارب ). دراز نیکوخوی. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) هر آب کند که در آن آب باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، شناظب. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) موضعی است به بادیه. ( منتهی الارب ).