شنخوب

لغت نامه دهخدا

شنخوب. [ ش ُ ] ( ع اِ ) شنخوبة. سر کوه بلند. ج ، شناخیب. ( منتهی الارب ). شنخوبة. شنخاب. بالای کوه. ( از اقرب الموارد ). سر کوه بلند. ( مهذب الاسماء ). || سر دوش. || مهره پشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به شنخاب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس