دیکشنری
مترجم
بپرس
شناگری
/SenAgari/
مترادف شناگری
: آب بازی، سباحت، شناوری
معنی انگلیسی
:
swimming
,
natation
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
شناگری. [ ش ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل شناگر. سباحی. شناوری. سباحت.
فرهنگ فارسی
عمل شناگر شناوری سباحت .
فرهنگ عمید
عمل شناگر، شنا کردن در آب.
مترادف ها
natation
(اسم)
شناوری، فنشنا، شناگری
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها