شمیط
لغت نامه دهخدا
- طائر شمیطالذنب ( ذنابی )؛ مرغ سپید سیاه دم. || شیری که از خوشمزگی ترشی و تازگی آن معلوم نشود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
شمیط. [ ش ُ م َ ] ( اِخ ) قلعه ای است به اندلس. ( منتهی الارب ).
شمیط. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن بشیر. محدث است. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید