شمکور

لغت نامه دهخدا

شمکور. [ ش َ ] ( اِخ ) نام شهری نزدیک گنجه از اران. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). شهری است به اقلیم پنجم در ارانات و به آن منسوب است صحرای شمکور و آن را شمکوره نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). قلعه ای است در نواحی اران از آن تا گنجه یک روز راه است و از آنجا است ابوالقاسم المجمع... شمکوری. ( از انساب سمعانی ). نام شهری به ارمینیه و آن را متوکلیه نیز نامند. ( دمشقی ). شهری است [ به اران ] با کشت و برز بسیار آبادان و بانعمت و از وی جامه های پشمین خیزد از هرگونه. ( حدود العالم ). از گنجه تا شمکور که اکنون خراب است دو فرسنگ ازاو تا یورت شاداق بان سه فرسنگ. ( نزهةالقلوب ج 3 ص 181 ). رجوع به نزهةالقلوب ص 218 و تاریخ سیستان ص 78شود.

پیشنهاد کاربران

شمکور نام یک دیو است که در برزو نامه نام برده شوده ورستم زال نام او را رستم یک دست گذاشت

بپرس