شمومات

لغت نامه دهخدا

شمومات. [ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِشَموم. بوییدنیها. ( یادداشت مؤلف ) : ترنج و شمامه و لیمو و دیگر شمومات بسیار یابند [ در خیر]. ( فارسنامه ابن بلخی ص 134 ). رجوع به شموم شود.

پیشنهاد کاربران

شمومات عموما به چیزهایی گفته می شود که با حس بویایی سروکار دارند و ارزش انها با بوییدن انها سنجیده می شود .

بپرس