شمنیسم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شمنیسم (Shamanism) به مجموعه ای از اعتقادات و رویه هایی گفته می شود که در جوامع غیر متمدن رواج دارند و شامل توانایی تشخیص، درمان و گاهی ایجاد بیماری هایی هستند که از ارتباط با ارواح یا تحت سلطه قرار گرفتن توسط آنها، پدید می آیند. ریشه لغت «شمن» از قبایل تانگوس (Tungus) سیبری و معنی تحت اللفظی آن «کسی که می داند» است.این احتمال هم وجود دارد که این واژه، ریشه سانسکریت داشته باشد. انواع مختلف شمنیسم در سراسر جهان وجود دارد و شمن ها را پزشک یا جادو پزشک هم می نامند.
از آغاز قرن بیستم، قوم شناسان از واژه های «شمن»، (shaman) «حکیم ساحر»، (medicine man) «ساحر» (sorcerer) و «جادوگر» (magician) به جای یکدیگر برای نام گذاری افراد خاصی که دارای نیروهای جادویی ـ مذهبی هستند و در همه جوامع «ابتدایی» یافت می شوند، استفاده نموده اند. توسعاً، همین اصطلاحات در مطالعه تاریخ مذهبی اقوام و ملل «متمدن» به کار رفته است، مثلا بحث هایی درباره شمنیسم (shamanism) هندی، ایرانی، آلمانی، چینی و حتی بابلی با توجه به عناصر «ابتدایی» آنها که در ادیان و مذاهب مشابه تایید می شوند، مطرح بوده است.به دلایل بسیار، این خلط و آشفتگی تنها می تواند مانع از هرگونه درک یا شناخت درست پدیده شمنی شود. اگر واژه «شمن» به معنی هر جادوگر، ساحر، حکیم ساحر یا اهل خلسه ای که در سراسر تاریخ مذاهب و قوم شناسی دینی (religious ethnology) یافت می شوند به کار رود، ما به مفهومی هم بسیار پیچیده و هم بسیار مبهم می رسیم؛ از این گذشته به نظر می رسد که این کاربرد به هیچ هدفی کمک نمی کند، چرا که ما پیش از این اصطلاحات «جادوگر» یا «ساحر» را برای بیان مفاهیم متفاوت و مبهمی چون «جادوگری ابتدایی» یا «عرفان ابتدایی» در دسترس داریم.ما محدودکردن کاربرد واژه های «شمن» و «شمنیسم» را دقیقاً به منظور اجتناب از برداشت های غلط، و افکندن پرتویی روشن تر بر تاریخ «جادوگری» و «سحر» مفید می دانیم. زیرا به طور قطع، شمن، جادوگر و حکیم ساحر نیز هست. اعتقاد بر اینست که او مانند همه پزشکان قادر به درمان است، و مانند همه جادوگران قادر است معجزاتی از نوع معجزات مرتاضان، خواه بدوی یا مدرن انجام دهد. امّا علاوه بر این اوهادی روح به دنیای مردگان (psychopomp) است و ممکن است کاهن، عارف و شاعر نیز باشد. در انبوه مبهم و «نظم گریز» حیات دینی جوامع باستانی، در کل، شمنیسم ـ در معنای دقیق و صریح آن ـ تا این زمان ساختار خاص خود را نشان می دهد و به «تاریخی» اشاره می کند که دلایل زیادی برای ایضاح آن وجود دارد.
تاریخچه
شمنیسم به معنای دقیق آن عمدتاً پدیده ای دینی مربوط به سیبری و آسیای مرکزی است. این واژه از طریق زبان روسی و از ریشه شمن (s§aman) تونگوزی (Tungus، قبایلی که در سرزمین وسیعی واقع در شرق سیبری ساکنند.) به ما رسیده است. در دیگر زبان های آسیای مرکزی و شمالی واژگان مشابه و همانندی وجود دارد: در زبان مردم یاکوت (Yakut- ساکنان منطقه ای در شرق سیبری - که زبانشان ترکی است.) اجونا (ojuna) (اویونا)، (oyuna) در زبان مغولی، بوگا، (buga) بُگا (buga) (بوگه، (buge) بو (bu)، و اوداگان (udagan) (نیز مقایسه کنید با اودایان (udayan) بوریات ها (Buryat یا Buriat، مغول های شرق سیبری.)، اودُیان (udoyan) یاکوت ها که به معنای «شمنْ زن» (shamaness) است)، در زبان ترک ـ تاتار کام (Kam) (آلتایی (gam) کام، قام، (Altaic، مردم ساکن در آسیای مرکزی.) کامی (kami) مغولی و...). برای توضیح این واژه تونگوزی، با استناد به واژه شامانا (saman¤a) در زبان پالی تحقیقاتی صورت گرفته است. در سرتاسر قلمرو وسیعی شامل آسیای مرکزی و شمالی، زندگی جادویی ـ مذهبی جامعه بر روی شمن متمرکز است. البته، این امر بدان معنی نیست که او تنها فرد اداره کننده امور دینی است و نیز به این معنی نیست که فعالیت دینی به طور کامل در تصاحب اوست. در بسیاری قبایل، کاهنی که مسئول اجرای مراسم قربانی است در کنار شمن وجود دارد، گذشته از این واقعیت که هر سرپرست خانواده ای، مسئول آیین های مذهبی خانواده نیز هست. با این وجود، شمن، شخصیت پرنفوذ باقی می ماند، چرا که در سراسر این منطقه ای که تجربه خلسه آمیز تجربه دینی تمام عیار به حساب می آید، شمن و تنها او، استاد بزرگ خلسه است. (ecstasy) نخستین تعریف از این پدیده پیچیده و شاید کم خطرترین تعریف اینست: شمنیسم مساوی است با فن خلسه. (technique of ecstasy)
تمایز شمن ها و دیگر جادوگران
شواهد مربوط به شمنیسم به معنای واقعی آن، توسط اولین مسافران در کشورهای مختلف آسیای مرکزی و شمالی بر اساس اسناد و مدارک گردآوری و توصیف گردیده است. بعدها پدیده های جادویی ـ مذهبی مشابهی در آمریکای شمالی، اندونزی، اقیانوسیه و سایر نقاط مورد مطالعه قرار گرفتند. و همانطور که به زودی خواهیم دید، این پدیده های اخیر کاملا شمنی هستند و به دلایل متعدد می توان آنها را در کنار شمنیسم سیبری مورد بررسی قرار داد.با این وجود در آغاز باید به یک نکته اشاره نمود: وجود مجموعه ای از پدیده های شمنی در یک منطقه یا مناطق مختلف ضرورتاً به این معنا نیست که زندگی جادویی ـ دینی مردم سایر مناطق، حول محور شمنیسم شکل می گیرد. امکان وقوع چنین پدیده هایی در مناطق دیگر وجود دارد (مثلا در نقاط خاصی از اندونزی)، امّا بسیار نادر و استثنائی است. معمولا شمنیسم با دیگر اشکال جادوگری و دین همزیستی دارد. در اینجاست که همه مزیت به کارگیری اصطلاح «شمنیسم» را در معنای دقیق و مناسبش می بینیم. زیرا اگر ما مشکل تمایز گذاشتن میان شمن و دیگر جادوگران و حکیم ساحران جوامع ابتدایی را به خود بدهیم، شناسایی مجموعه پدیده های شمنی در هر منطقه ای، بلافاصله معنا و مفهوم روشنی می یابد. جادو و جادوگران کم و بیش در سرتاسر جهان یافت می شوند، در حالیکه شمنیسم ویژگی جادویی خاصی را به نمایش می گذارد، از جمله «احاطه بر آتش»، «پرواز جادویی» و از این قبیل. با توجه به این واقعیت، اگرچه شمن، علاوه بر توانایی های دیگر، جادوگر است امّا هر جادوگری به معنی دقیق کلمه نمی تواند شمن نامیده شود. همین تمایز را باید با توجه به شفابخشی شمنی قائل شویم؛ هر حکیم ساحری شفادهنده است، امّا شمن از روشی استفاده می کند که فقط و فقط متعلق به خود اوست. و امّا راجع به فنون خلسه شمنی باید بگوییم که این فنون همه انواع تجربه های خلسه را که در تاریخ ادیان و قوم شناسی دینی نمونه های فراوانی از آن ارائه شده است در برنمی گیرند. از اینرو هر شخصی را که دارای تجربه خلسه است نمی توان شمن دانست؛ شمن در خلسه ای تخصص دارد که باور بر اینست در طی آن روح او بدنش را ترک نموده و به آسمان صعود می کند یا به قعر جهان زیرین (underworld، جهان زیرین (جهان ارواح یا مردگان) پایین می رود. همچنین تمایزی مشابه برای تعریف رابطه شمن با «ارواح» (spirits) ضروری است. در سراسر دنیای قدیم و عصر جدید افرادی را می یابیم که ادعا می کنند با «ارواح» ارتباط دارند، خواه توسط ارواح «تسخیر شده باشند»، خواه ارواح تحت کنترل آنها باشند. چندین کتاب برای مطالعه کافی همه مسائلی که در ارتباط با صرف تصور «ارواح» و ارتباطات احتمالی آنها با انسان ها مطرح می شود، لازم خواهد بود؛ زیرا «روح»، روح شخص مرده، «روح طبیعت»، (nature spirit) روح حیوانی اسطوره ای و مانند آن نیز می تواند باشد.امّا مطالعه شمنیسم نیاز به این ندارد که به بررسی همه این موارد بپردازیم، بلکه تنها لازم است به توضیح ارتباط شمن با ارواح یاریگرش بپردازیم. مثلا این ارتباط به سهولت در آنجا که شمن از شخص «تسخیرشده» تفاوت دارد، قابل مشاهده است؛ شمن «ارواح» خود را کنترل می کند، به این معنی که او به عنوان یک انسان قادر است با مرده، «شیاطین» و «ارواح طبیعت» ارتباط برقرار کند، بی آنکه از این رهگذر آلت دست آنها شود. مسلماً گاهی شمن هایی یافت می شوند که به «تسخیر» ارواح درآمده اند، امّا این موارد استثناء هستند که توجیه خاصی برای آنها وجود دارد.
دین مردم آسیای مرکزی و شمالی
...

پیشنهاد کاربران

تونگوس ( tungus ) احتمالا یک عبارت یا جمله ی فارسی به شکل زیر بوده : تون گو ست، با سه معنا : درون گو ست ؛ گوینده در کنار کوره ی آتش است و گوینده تان است. پیشوند تون در زبان فارسی قدیم هم به معنای درون بوده و هم به معنای کوره ی آتش به ویژه تون حمام و در زبان فارسی امروز علامت یا نشانه صفت ملکی هم میباشد در حالت ضمیر دوم شخص جمع. به عنوان مثال مدارستون به معنای مدرسه های تان و یا رهبرتون به معنای رهبر شما.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی سیبری هم احتمالا از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده بوده باشد: سیب اشاره به میوه ی درخت شناخت خوبی ها و بدی ها داشته در باغ ادِن ( که بعدا در قرآن به جنّات العدن تحول یافته ) و پسوند ری مخفف ریا بوده به معنای مکر و حیله. لذا سیبریائی بصورت تفکیکی سیبِ ریائی به معنای سیب مکار یا حیله گر و فن باز بوده.
البته بِرا در زبان قوم ماد معادل برادر در زبان قوم پارس بوده و لذا سی بِرا به معنای ۳۰ برادران و سیبریائی منسوب به آن سی برادر که احتمالا یهودی تبار بوده و بصورت یک ایل کوچک بهمراه زنان و فرزندان و احشام به آن منطقه کوچ کرده و در بین بومیان آن سرزمین سکنا گزیده و یاد و باور و بینش به معجزات صورت گرفته توسط موسا به امر یهوه تحت عنوان آقا یا سرور دنیا را هم باخود بهمراه برده اند؛ از قبیل تبدیل شدن عصای آآرون ( Aaron ) برادر تنی اش در پیش پای فرعون ( در اصل و ریشه به شکل فرااو به معنای او بالائی ) به مار و شکافتن آب دریای سرخ در برابر آن و جهاندن آب بر اثر کوبیدن آن بر یک صخره در صحرای سینا با هدف رفع تشنگی.
نام میرچا ( Mircea ) پدر شمن گرائی نو ( در مقایسه با فروید پدر روانکاوی تحلیلی ) ، شاید به زبان والدین وی به شکل میرسیا تلفظ و بیان میشده با دو معنا؛ یکی امیر سیاه ( رنگ ) و دیگری دریای سیاه و با تلفظ میرچاه به معنای امیر چاه ها و قنات ها منجمله چاهی که برادران یوسف اورا در آن انداخته بوده اند.
نام خانوادگی الیاده ( Eliade ) احتمالا در اصل و ریشه یعنی به زبان آن فرد و یا چند فرد انسانی که این نام فامیلی را برای خود انتخاب نموده، به شکل ( الی آ ۱۰ ) تلفظ و بیان میشده به معنای زیر: به امر و خواست اِلی در ازل ده تائی آفریده شده یعنی بصورت خانواده ی ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی به تعداد انگشتان دست ها یا پاهای افراد انسانی و یا به تعداد اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰تا۹ ) و یا به تعداد اوامر یا پیشنهادات دهگانه یهوه ابلاغ شده به موسا روی کوه سینا یا کوه شنود از راه و به روش و یا برسم شمنی و شامانی یعنی حکاکی نمودن آن ده جمله بر روی دو لوح سنگی با انگشتان آتشین.
اِلی ( Eli ) در کنار اله ( alh ) یکی از دونام آفریدگار به زبان قوم آرامی بوده و یکی از جملات معروف و جاری شده بر زبان ایسا روی صلیب به شکل زیر بوده : الی الی چرا مرا ترک کردی!!؟.
الی آن شمن یا شامان یعنی شه من یا شاه ما، ناجی و شفابخش ما و یا ماشیاخ یا شیخ ما و یا مسّیای وعده داده شده به من و تو و ما و شما را روی صلیب ترک نکرده، زیرا الی فقط یک کلمه ی سه حرفی و یک نام بیش نبوده و نمیباشد.
شاید پیشوایان دین یهود از دوجناح فاریزی و سادوسی ( در اصل و ریشه بصورت شاهدوسی به معنای دوستدار یا طرفدار حاکمیت سیاسی پادشاه و نه ولایت مطلقه پیشوا یا رهبر دینی بنام کایفا ) به این دلیل ایسا را مسیای وعده داده شده و شاه یهود ندانسته اند که نتوانسته است راه و روش تولد دوباره ی افراد انسانی از مادر در این دنیا را به روشنی و بطور حقیقی به آنان بگوید.
یک شمن یا یک شامان حقیقی که بین دو عالم غیب و شهود در رفت و آمد است، حداقل باید بتواند راه و روش حقیقی تولد دوباره ی افراد انسانی از مادر را در همین دنیا به پیشگاه خاص و عام هم عصریان و آیندگان معرفی نماید و الا ارواح خبیثه اورا طوری جنی یا جن زده خواهند نمود که مجبور شود عبارت بسم الله را برزبان جاری نماید.

هو
ادیان ابتدایی.