شملیت. [ ش َ ] ( اِ ) شملید. حلبه و شمبلیله. شلمیز. ( ناظم الاطباء ). اسم هندی حلبه است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رستنیی باشد که آن را به عربی حلبه گویند. شملید. ( از برهان ) ( آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود.