شمع ریز
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
شمع ریز: کسی که شمع می سازد، شمّاع
[هیچ بی چشم دیدی از سر عشق
طالب ِِ شمعْ ریز و آینه دار ]
یعنی: هیچ کوری عاشق شمع ساز و آینه ساز نمی شود.
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۸۳. )
[هیچ بی چشم دیدی از سر عشق
طالب ِِ شمعْ ریز و آینه دار ]
یعنی: هیچ کوری عاشق شمع ساز و آینه ساز نمی شود.
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۸۳. )