شمظ

لغت نامه دهخدا

شمظ. [ ش َ ] ( ع مص ) آمیختن سخن نرم را با سخن درشت. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || برانگیختن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || نرم جنبانیدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || آمیختن. || بازداشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس