شمشیرگر

لغت نامه دهخدا

شمشیرگر. [ ش ِ / ش َ گ َ ] ( ص مرکب ) کسی که شغل و کار او ساختن شمشیر است. ( ناظم الاطباء ). شمشیرساز. سیاف. طباع. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شمشیرساز شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که شغل وی ساختن شمشیر است.

فرهنگ عمید

= شمشیرساز

پیشنهاد کاربران

شواهد واژه ی شمشیرگر ، از سایت گنجور :
" هم چنانکه پشم و پنبه مر پذیرفتن صنع استاد شمشیرگر و صورت شمشیر را مهیا نیستند . " ( زادالمسافرین ، ناصر خسرو )
*
بخواند او ز هر کشوری پیشه ور
چه برگستوان گر چه شمشیرگر
...
[مشاهده متن کامل]

( بهمن نامه )
*
مایه مکر و حیله بر مرصاد
مرد شمشیرگر دلیل عناست
( حدیقه الحقیقه ، سنایی غزنوی )
*
بود گر نی تیر او نیشکر
به شمشیرگر چون شوم سینه صاف
( ساقی نامه ، طغرای مشهدی )
*
بت شمشیرگر ما را به خود همدم نکرد
ریخت خون عشقبازان را و ابرو خم نکرد
( شهرآشوب ، سیدای نسفی )