لغت نامه دهخدا
- شمشه کاهگل ؛ کاهگل بدنه دیوارهای اطاق از دو سوی محدود به دو پیش آمدگی که ساخته از گچ باشد؛ بدین شرح که برای کاهگل کردن سطح دیوارها ابتدا با شمشه آلت بنایی و در دو طرف هر بدنه دیوار از زیر سقف تا سطح زمین به قطر همان شمشه برآمدگی یکدست و تراز از گچ می مالند و سپس سطح میان این دو برآمدگی گچی را کاهگل می مالند و بدین ترتیب سطحی صاف ، تراز و بدون فرورفتگی و برآمدگی بوجود می آورند.
شمشه. [ ش ُ ش ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت پایین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. سکنه آن 100 تن. آب آن از چشمه سار. محصول عمده آنجا غلات ، حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
شمشه : قوطی های چهارضلعی که پشت آن بوسیله گچ پر می شود و وسیله ای است برای هموار کشیدن ملات. ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )