شمس سیستانی

لغت نامه دهخدا

شمس سیستانی. [ ش َ س ِ سی ] ( اِخ ) شمس الدین محمدبن نصر( نصیر ) سگزی. معاصر ملک تاج الدین و از شعرا و فضلای زمان خود بود و کتب متعدد تألیف کرده از آن جمله «مجمعالبحرین » است. دو رباعی زیر از اوست :
شاها باید کز تو دلی کم شکند
لطف تو هزار لشکر غم شکند
اندیشه بکار دار کاندر سحری
یک آه هزار ملک درهم شکند.
این قطره خون سیه قلب لقب
گفتا که منم محرم اسرار طلب
غم گفت که در خون کَشَمَش ْ اول بار
تا هر قلبی به لاف نَگْشاید لب.
( از ریاض العارفین ص 98 ).
رجوع به فرهنگ سخنوران شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس