این نوشته نیاز به فرساخت ( تکمیل ) دارد
شمایل / شمردن و شماریدن / شمارش / شم ( بویایی / حدس ) / شمشاد / شمشیر / شمال از شمار کلملاتی هستند که با شم شروع میشوند.
شمال را برخی در خراسان باد میشناسند ؛ پس اینجا ما به باد رسیدیم
... [مشاهده متن کامل]
شمایل را در ایرانی چهره و صورت و ظاهر میشناسیم ؛ در زبان لاتین ما واژه شِما ( schema ) شماتیک ( schematic ) را داریم که بصورت ضمنی به طرح و شکل و . . . اشاره دارند اما گویا بهتر است بگویم به باد و خیال / هوا ( آرزو و فکر ) و . . . اشاره دارند ( هوا یعنی فکر و خیال و برابر هیوا در زبان کردی به معنای آرزو ؛ به هوای تو = به خیال و فکر تو )
شمّه = بویایی و حدس و خیال ( خود بو نزدیکی ریشه ای با باد ( باشد که همان طلب بودن است یا یجورایی همان هوا ) دارد ؛
شمردن / شماریدن = با توجه به گفته های بالا شمردن و شماریدن رپتی به تعداد / رقم ندارد بلکه با تصور کردن / خیال و ذهن سازی / محاسبه / حساب و . . . ارتباط پیدا میکند از اینرو شمردن را نوعی حساب کردن نامیدند در صورتی که همان فکر کردن و متصور شدن منظور بوده ( همان شماتیک لاتین ؛ یعنی تصویر فکری و خیالی یا تصویر اولیه ؛ جالب اینکه در زباتن های لاتین تصویر شماتیک را تصویر سازی و مدل سازی فکری و ذهنی ( لاجیکال = منطقی ) مینامند )
شمشاد = با توجه به گفته های بالا شمشاد یعنی بو / ذهن و خیال / صورت شاد داشتن
شمشیر = بو / باد ( باشد ) / خیال و ذهن / تصویر شیر = شیر بودن و شجاع بودن
شمارش = به تصویر / ذهن و خیال و فکر آوردن = حساب فکری
" شمردن" از ریشه اوستاییِ " مَر:mar" است، ولی
آوایِ " ش" در " شمردن یا شماردن" پیشوند نیست.
" اوش" در " اوشمورتن" پیشوند نیست.
در زبانِ سانسکریت ریشه این واژه " smṛ " یا " smar" بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
یکی از کُنونه های ( =زمان حال ) ریشه " مَر" در زبانِ اوستایی " hišmar" بوده است و . . . .
که نشان از این دارد که " ش/اُش " در واژه " شمردن" ( پارسیِ کُنونی ) یا " اُشمورتَن" ( پارسی میانه ) پیشوند نبوده است.
مَر
شمردن به راستی "شماردن" است. بن واژه ای با بن کنونی شمار.
حسب
عَدّ
فرض کردن ، حساب کردن ، تلقی کردن
به حساب آوردن.
شمردن
( ماردَن ) کارواژه ای در زبان پهلوی بوده است که امروزه همراه با پیشوند آنرا بکار می بریم:
نمونه:
اَفماردن: ( اف:پیشوند در کارواژگانی همچون افزودن، افکندن، افشاندن، افسردن ) / کارواژه ( ماردن )
... [مشاهده متن کامل]
اوشماردن ( اوشمردن، شِمُردن ) : ( پیشوند اوش، شِ ) /کارواژه ( ماردن )
گُماردن : ( پیشوند گُ ( یا وی ) در کارواژگانی همچون گستردن، گداختن، گریختن و. . . ) /کارواژه ( ماردن )
این کارواژه با بُن کنونی ( مار ) با واژگان آلمانی ( mal، malig، Mal ) به چم ( بار، باری ) از یک بُن و ریشه هستند؛چراکه دگرگونی آوایی ( ر ) به ( ل ) از زبان پارسی به زبانهای اروپایی بسیار دیده می شود نمونه: ( پُر ) به ( voll ) در زبان آلمانی و ( full ) در زبان انگلیسی. ( برای نمونه: jedes Mal : هربار، einmal: یکبار، zweimal: دوبار و. . . )
دو کارواژه ( ماردن و مودن ) در زبان پارسی می بایست بیشتر به آنها پرتو افکنده شود و بیشتر بکارگیری شوند ( به همراه پیشوندهای دیگر ) .
احتساب
محاسبه کردن، شمارش، محاسبه، عد،
آماردن، شماره کردن
شمردن :
شمارنده : از مصدر شمردن به معنی سخن سرد و درشت گفتن و دشنام دادن نیز بکار برده می شود .
امروزه هم شمردن به کنایه به معنی دشنام کار برد دارد.
"رفتم هر چه دهنم اومد برایش شمردم"
در بیت زیر شمردن به معنی دشنام آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
برفتند هر یک سویِ تخت ِخویش
ژَکان و شمارنده ی بختِ خویش
معنی: هرکدام ( از دختران زیبا روی ) به سوی تختشان رفتند و ( از اینکه پسندیده و گزیده ی سیاوش نیفتاده اند ) به خشم و آهسته سخن می گفتند و می لُندیدند و بخت ناساز خویش را دشنام می دادند.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۵.
شمردن= count
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)