شماعی

لغت نامه دهخدا

شماعی. [ ش َم ْ ما ] ( حامص ) عمل و شغل شماع. ( یادداشت مؤلف ). حرفه شمعسازی. شمعریزی. || ( اِ مرکب ) دکان شمعریز. کارخانه شماع. دکان شماع. ( یادداشت مؤلف ). دکان یا جایی که در آن به تهیه و ریختن شمع پردازند :
عاشق خوبان بود غافل ز معشوق آفرین
نیست از دکان شماعی خبر پروانه را.
سعید اشرف ( ازآنندراج ).
|| ( ص نسبی ) شماع. ( آنندراج ). کسی که شمع ریزد فارسیان اکثر یای حطی در آخر صیغه اسم فاعل زیاد کنند. ( غیاث ) : باب دوم - در ذکر جماعتی که تابع و تابین فراش باشیان میباشند، بدین موجب است : خیمه دوز، لندره دوز، چراغچی ، شماعی ، فراش ، صندوقساز. ( تذکرةالملوک ص 31 ).

فرهنگ فارسی

حرفه شمع سازی کان شمع ریز دکان شماع .

دانشنامه آزاد فارسی

شَمّاعی
از مشاغل سنتی، عملِ ساختنِ شمع و صابون. شماعان، پیه و چربی رمه گان را از قصّابی ها تهیه می کردند و پس از آب کردنِ آن، شمع یا صابون می ساختند. جز پیه و چربی احشام، مادۀ اصلی دیگر در ساختن شمع، مومِ کندوی زنبوران عسل بود. انواع صابون سنتی که مآلاً ساختۀ دست شماعان بوده، چنین است: صابون رخت شویی که نوعی صابون نامرغوب و کدر بود، صابونِ ظرف شویی که نوعی صابون مرغوب تر و شفاف تر، معروف به صابونِ برگردان و آشتیانی، بود و صابون شست وشوی بدن که مرغوب ترین نوع صابون بود. صابون پزی از مشاغل پُررونق روزگارانِ گذشته بود، چنان که فرآورده های صابون پزی ها نه فقط در دکّان ها، بلکه به دست شماری پیله ورِ دست فروش نیز که به کار فروش انحصاری صابون در کوچه و خیابان مشغول بودند، عرضه می شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس