عاشق خوبان بود غافل ز معشوق آفرین
نیست از دکان شماعی خبر پروانه را.
سعید اشرف ( ازآنندراج ).
|| ( ص نسبی ) شماع. ( آنندراج ). کسی که شمع ریزد فارسیان اکثر یای حطی در آخر صیغه اسم فاعل زیاد کنند. ( غیاث ) : باب دوم - در ذکر جماعتی که تابع و تابین فراش باشیان میباشند، بدین موجب است : خیمه دوز، لندره دوز، چراغچی ، شماعی ، فراش ، صندوقساز. ( تذکرةالملوک ص 31 ).