شماری

/SomAri/

معنی انگلیسی:
digital

لغت نامه دهخدا

شماری. [ ش ُ ] ( ص نسبی ) عددی. ( یادداشت مؤلف ). || حساب کننده. ( ناظم الاطباء ). || معدود. معدوده. کوتاه. کم. متناهی. محدود. ( یادداشت مؤلف ) :
زیرا که همی هر چگونه باشد
هم بگذرد این مدت شماری.
ناصرخسرو.
تویی علت عمر جاوید، ارچه
همی خواهی از خلق عمر شماری.
ناصرخسرو.
|| ( اِ ) سبحه. ( ناظم الاطباء ). || قطلب. حناالاحمر. قیقب. قیقبان. عصیرالدب. ( یادداشت مؤلف ). || ( حامص ) مخفف شمارندگی در ترکیبات : سرشماری. ستاره شماری. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

حساب کننده یا معدود کوتاه

پیشنهاد کاربران

جمعی
جمعی از سربازان به گیلان رفتند
مقداری
تعدادی

بپرس