شمائل. [ ش َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ شَمال ( علی غیر قیاس ). ( منتهی الارب ). || ج ِ شمال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شمایل. شکل. وضع : هرنکته ای که گفتم در وصف آن شمائل هر کس شنید گفتا لله در قائل.
حافظ.
رجوع به شمایل شود. || ( اصطلاح تصوف ) امتزاج جمالیات و جلالیات است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جمع شمال و شمیله طبعها خویها . ۲ - رماندن . ۳ - تصویر ( بزرگان دینی ) شکل : شمایل ایمه را نقاشی می کند . ۴ - شاخه نو رسته شاخه درخت .
پیشنهاد کاربران
شَمائِل: شمایل آن سایه و قسمت سرد و بی روح اشیاء است که اگر آسیب ببینند به خود شئ آسیبی نمی رسد. ( وَالشَّمَائِلِ ) به تصویر یک انسان شَمایل گویند چون سرد و بی روح است، اگر بر او بخندی یا خشم گیری واکنشی ... [مشاهده متن کامل]
نشان نمی دهد. شُمال به علت عدم مجاورت با گرما و حرارت خورشید همیشه سرد است. اگر چیزی در سایه چیز دیگری قرار گیرد به آن شُمول گویند، خداوند برای آنچه در شکم حیوان است شمول بکار برده است چون جنین در سایه وجود مادرش قرار دارد. ( أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْن ) اصحاب شمال یعنی افراد تن پرور و سایه نشین و تنبل.