شله شله

دانشنامه آزاد فارسی

شُله شُله
مراسم نمایش گونۀ طلب باران. در این مراسم صورت کودکی را با دوده یا خاکه زغال سیاه می کردند و بر گردنش زنگوله هایی می آویختند. این کودک، با همراهی گروهی دیگر از کودکان به در خانه ها می رفت و از صاحب هر خانه برای پختن آش، حبوبات و دیگر مواد لازم را طلب می کرد و برای کسی که دستشان را خالی نگذارد، ترانه ای به ستایش، و برای کسی که چیزی در کاسه شان نگذارد، ترانه ای به هجو می خواندند. آن گاه همگان در محلی گرد می آیدند و آشی بار می گذاشتند و چون آماده شد، دو سنگ ریزه در دیگ می انداختند و آش را میان خود تقسیم می کردند. کسی که سنگ ریزه به کاسه اش می افتاد، گناهکاری دانسته می شد که وجود او سبب باران نباریدن شده بود، و برای آمدن باران باید گناهکار را چندان با چوب می زدند تا سرانجام کسی پادرمیانی می کرد و مانع از بیشتر زدنش می شد. اگر تا چهار روز پس از چِلۀ بزرگ (← یَلدا) باران نمی آمد، مراسم را بار دیگر تکرار می کردند؛ با این تفاوت که هریک از افراد زنگوله ای به دست می گرفتند و آن را تا پایان مراسم، یک ریز، به صدا درمی آورند. این مراسم را می توان از انواع جادوگری سفید شمار کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس