شلال

/SolAl/

لغت نامه دهخدا

شلال.[ ش َ ] ( اِ ) قسمی بادام به جهرم. ( یادداشت مؤلف ). || توله یا سگ شکاری پشمدار. مقابل کوسه. شلل. رجوع به شلل و شلل گوش شود. ( یادداشت مؤلف ).

شلال. [ش ِ / ش َ ] ( اِ ) آجیده درشت. بخیه درشت. ( ناظم الاطباء ). || نوعی دوختن که در آن دو طرف پارچه را بر هم نهند و کوکهای خرد و ریز بر آن زنند؛ بطوری که دو روی آن مشابه باشد، بر خلاف بخیه که دو روی آن مشابهت ندارد. ( فرهنگ فارسی معین ). بشک. دوختن جامه را دورادور. آجیده ( نوعی بخیه ). دوختن تنک تر از کوک و گشاده تر از بخیه. ( یادداشت مؤلف ) :
هر جامه بود لایق چیزی به دوختن
کتان به درز بخیه و کاسر شلال یافت.
نظام قاری.
- شلال دوزی ؛ بخیه دوزی. دوختن جامه را با بخیه های گشاد. ( یادداشت مؤلف ).
|| هر چیز ریشه مانند آویخته از جایی. ( ناظم الاطباء ). || به صورت صفت برای افزارهای برنده ( مانند کارد و تیغ دلاکی و شمشیر و غیره ) که بالای لبه آن نازک شده و در نتیجه بسهولت تیز میشود و برندگی خود را دیر ازدست میدهد استعمال میشود، گویند: این تیغ رنده را با چرخ سمباده خوب شلالش کردم. ( فرهنگ لغات عامیانه ). || گاه نیز به عنوان صفت تیر ( تیر شلال ) به معنی تیر نوک تیز و برنده و فرورونده برمی آید. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلال عقب سر کسی افتادن ؛ ظاهراً به معنی بسرعت کسی را تعقیب کردن است. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلال وار کاری را کردن ؛ در کار برش داشتن و بسرعت و چالاکی آنرا انجام دادن و این دو استعمال اخیربا معنی اصلی شلال کاملاً مناسبت دارد. شاید بخیه را نیز که شلال می گویند بدین علت است که بسرعت زده میشود. ( از فرهنگ لغات عامیانه ).

شلال. [ ش ِ ] ( ع ص ، اِ ) گروه پراکنده و پریشان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). پراکندگان. ( آنندراج ). || گروهی که شتران را رانند، گویند: جاؤا شلالا؛ ای جاؤایطردون الابل. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قومی که اشتران را رانند. ( آنندراج ).

شلال. [ ش ِ ] ( ع مص ) شَل . ( ناظم الاطباء ). رجوع به شل شود.

شلال. [ ش َ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) مبنی بر کسر است ،در دعا می گویند: لا شللا و لا شلال ؛ تباه مباد دست تو. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

شلال. [ ش َل ْ لا ] ( ع ص ) راننده تند و تیز. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بخیه درشت، بخیه که روی پارچه بزنند، بخیه درشت زدن، جای فروریختن آب ازنهربزرگ بپایین، آبشار
( اسم ) گروه پراکنده قوم متفرق گروهی که شتران را رانند .
راننده تند و تیز .

فرهنگ معین

(ش ) (اِ. ) ۱ - نوعی دوختن و آن چنان است که دو طرف پارچه را برهم نهند و کوک های خرد و ریز بر وی زنند بطوری که دو روی آن مشابه باشد، برخلاف بخیه که دو روی آن با یکدیگر مشابهت ندارد. ۲ - بخیة درشت .
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - گروه پراکنده ، قوم متفرق . ۲ - گروهی که شتران را برانند.

فرهنگ عمید

بخیۀ درشت، بخیه ای که بر روی پارچه می زنند.
* شلال کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. دوختن پارچه با دست.
۲. بخیۀ درشت زدن.
۱. گروه پراکنده، قوم پراکنده.
۲. گروهی که شتران را برانند.

واژه نامه بختیاریکا

( شلال + ) دوختن درشت
( شُلال ) بلند. مثلاکد شلال یعنی قد بلند

دانشنامه عمومی

شلال (استان مسیله). شلال ( به عربی: شلال ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان مسیله واقع شده است. [ ۱] شلال ۵٬۴۱۱ نفر جمعیت دارد.
عکس شلال (استان مسیله)عکس شلال (استان مسیله)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شلال در زبان بختیاری لری به معنی بلند
منطقه شلال دشت گل مسجدسلیمان
( کوه های بلند و دشت گل )
به عنوان صفتی برای موی بلند و صاف و آویخته نیز به کار می رود: موی سیاه شلال
در زبان گیلکی شلال به معنی کِش دادن، لِفت دادن ، طولانی کردن، و بیش از حدِ انتظار ادامه دادن است.
مثلا "داستان و برامون تعریف کن، ولی شلالش نده"
شلال خوردن ، شلال کردن ،
کنایه از :
" بخیه درشت خوردن "
شُلال
لهجه و گویش بختیاری
۱ - بلند؛ 2. بلندقد، کشیده؛ 3. نوعی دوخت با دست در خیاطی
شلال در ترکی آبشار
شلال کلمه عربی است که به معنی سرازیر شودن و ابشار گویند مثلا صایر علیهم شلال یعنی بر ان ها سرازیر شود. و به ابشار هم شلال می گویند
آبشار
شلال در موسیقی ایرانی نام تکنیکی به ویژه برای سازهای مضرابی ست، بدین شکل که چهار مضراب پیاپی و سریع نواخته می شود، به گونه ای که صدای یورتمه اسب می دهد.
شِلال در زبان لری به معنای بلند قامت ، و در اشعار لری بیشتر برای دختران قد بلند و زیبا رو به کار برده میشود ، با تشکر 🌺
شلال ( اصطلاح خیاطی ) : کوک درشت. به عنوان یک بست موقت برای وصل کردن برش ها به یکدیگر استفاده می شود.

در اصفهان ، ما به معنی ضربه به کار میبریم ؛ مثلا : فلانی شلال کرد به گوش فلانی ؛ یعنی یک نفر به صورت دیگری سیلی زد ( البته به معنای بیکباره ؛ سیلی زدن است ) .
دهستان شلال دشت گل شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
مناطق مهم دهستان
پا آب شلال
رگبی - آب خرزهره - کرتز - سرحوض - تنگ ده شلال - - همیشه بهار - لیریک - کرکران - چال چیلو - تا چل علی شیر - پاریو چذب - شاهزاده عبدالله *ع* - امامزاده داود*ع* - کول مورد - آب بید - امامزاده بویر - تخت کبوداران - هربو - کول سرخ
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس