لغت نامه دهخدا
- شلاق کش راندن ؛ شلاق کش رفتن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به ترکیب شلاق کش رفتن شود.
- شلاق کش رفتن ؛ تند و سریع رفتن. ( یادداشت مؤلف ). با عجله و شتاب تمام به دنبال کاری رفتن یا خود را جایی و بر سر کاری رساندن. این تعبیر از روزگاری که وسایل نقلیه به وسیله حیوانات حرکت میکرد برجای مانده است.( فرهنگ لغات عامیانه ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
شلاق کش: با عجله و شتاب .
( ( صدای ریزش باران که شلاق کش روی چادر کلفت آب پس نده ی کامیون می خورد مانند دهل توی گوششان می خورد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )
( ( صدای ریزش باران که شلاق کش روی چادر کلفت آب پس نده ی کامیون می خورد مانند دهل توی گوششان می خورد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )