در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدند با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند
... [مشاهده متن کامل]
درجواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
در لغت نامه های دیگر این واژه عربی هست در زبان فارسی تازیانه هست چقدر می خواهید واژگان فارسی و عربی ترکی کنید خود قبول دارد در زبان فارسی عربی هست
نتیجه یک پژوهش علمی در �باکو� پیرامون زبان رایج در این قملرو نشان میدهد که تنها پانزده درصد واژه ریشه آلتایی دارد، چهل درصد واژه ها ریشه ایرانی و ۳۸ درصد ریشه در زبانهای سامی دارد. ۷ درصد واژه ها نیز مربوط به سایر زبان ها است.
... [مشاهده متن کامل]
🆔 @IR_Azariha
شلاق کلمه ای تورکی است که از شیلاق به معنی جفتک گرفته شده است و به صورت شلاق در فارسی بکار می رود لغتنامه معین هم تورکی گفته دهخدا گفته عربها فراموش کردند ولی از تورکی به عربی رفته است لغتنامه شاهمرسی
شلاق =تازیانه ، وسیله ای برای زدن
شل =ران ــدرزبان فارسی شل به معنای ران است . ومعنای کلی پابه کارمی رود.
آق =تازیانه، تسمه چرمی ، دوال چرمی که بر مجرم می زنند .
واژه شلاق از نظر لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عربی است بند پایین به اشتباه اسم لغت نامه دهخدا نوشتم بند دیگر قصد چیزی فعلاً فرستم چون متاسفانه بعضی ها شخصیت خانوادگی دارن تربیت خانوادگی متاسفانه حالا بند اشتباه کرده باشم چرا توهین می کنید یکی ضعف این برنامه همین است چنین چیز های زشتی رو یعنی توهین کردن به شخص دیگر رو انتشار می دهد واقعا فقط وفقط جای تاسف داره این واژه شلاق در فرهنگ معین فرهنگ عمید ترکی گفت شده شاید هم حرف آقای علی باقری درست باشه چون لغت نامه متاسفانه خیلی
... [مشاهده متن کامل]
وقت بروزرسانی نشدند تمام.
با توجه با واژه " شل" که به معنای " ران" است این مورد نیز به معنای ابزاری که بر ران فرود می آید می باشد.
شلوار : " شل" در زبان فارسی به معنای " ران" است. " وار" هم که به معنای مانند است که به معنای جامه ای شبیه ران می شود.
واژه شلاق
معادل ابجد 431
تعداد حروف 4
تلفظ šallāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
مختصات ( شَ لّ ) [ تر. ]
آواشناسی SallAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
شل shal در پارسی به معنای ران و لنگ میباشد
پسوند اق هم که معرب اک و اگ پسوند نام ساز هست که وارد ترکی هم شده و پانترکا رو به این خیال میندازه که ترکی هست
در فارسی غ وجود داشت و برای اون هم واجی جداگانه وجود داشت، واژه هایی مانند سیمرغ، بغ، مغ، باغ دروغ و . . . ، شما قبل ع. ر. ع. ر کردن اول جستجویی کن که گند بالا نیاری، اون در زبان ترکیه که خ ، ط، ح و . . . وجود نداشت ولی حالا با دروغ و حقه تمام واژه هایی که اینها رو داره به ترکی میچسبونید
شالاخ در ترکی یعنی جفتک که از ترکی به عرب رفته
قمچی و قمچیل هم نوعی تازیانه هست که ترکی هستند
اتاق و ساق که ترکیه
بقیه هم عربین
حالا هر جور راحتی خودتو گول بزن
شلاق واژه ایست پارسی و احتمالن همریشه با schlag ( شلاق، تازیانه ) در آلمانی اتریشی، این واژه هندو - اروپایی ( آریایی ) در عربی نیست، در عربی واژه ی شلاق هست ولی نه به معنای تازیانه، بلکه به معنای کوله
... [مشاهده متن کامل] پشتی، این واژه ترکی هم نیست، اگر باشد از پارسی ست. بسیاری از واژگان پارس ق یا غ دارن مانند تاق، فاق، اتاق، ساق، قباد، قند، قشنگ. یا کلاغ، تاغ، زاغ، داغ، چراغ، دماغ، وزغ، قورباغه، غول، کاغذ، شاغول.
قُنوت
لهجه و گویش تهرانی
شلاق درشکه ران
شلاقیدن.
تازیانهیدن/تازیانستن
قنداق و هر کلمه ایی آخرش آق یا آغ باشد . تورکی است در زبان فارسی ( قاف، غین ) وجود ندارد ) مثل ساریمساق. باجناق ( باجناق ) قشلاق. ییلاق. بارساق. قورساق. شلاق ( شال لاق ) . . . . . . . داغ. باغ. زاغ. یاغ.
... [مشاهده متن کامل] بولاغ. الاغ. کلاغ. سراغ. چراغ. . . . . . . . الین ده شال لاق ویرما سن الله. . اومودوم سن سن پناهیم الله
کیر گاو ؛ کنایه از تازیانه است. ( فرهنگ فارسی معین ) :
داروی دیوانه باشد کیر گاو.
مثنوی ( از فرهنگ فارسی معین ) .
شلاق کلمه ای تورکی هست. . . . قمچیل یا قمچی نیز کلمه ای تورکی است. این کلمه به زبان ترکی کهن از فعل "qam" ضربه زدن و پسوند "čı" ساخته شده است یعنی چیزی که ضربه می زند.
قمچیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)