شلار
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
جلباب ؛ جِل ، جیل ، جُل ، جال ، جَوال به معنی دربرگیرنده و پوشاننده مرتبط با مفهوم کلمه ی اَجَل
توضیح کامل در مورد محتوای کلمه ی جِلباب در متن زیر تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
سه اصطلاح در مورد کلمه ی شِلار با سه موقعیت کاربردی مختلف مرتبط با مفهوم پوشش و حِفاظ وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
شلواردامن یا شلوار شِلیته
شلوارِ شِلاردار یا شلوار دمپا گشاد
شِلار دادن مو
اصطلاح شلوار شِلاردار و اصطلاح دامنِ شِلاردار و اصطلاح شِلار دادن مو به حالتی اشاره دارد که پاچه ی شلوار و دامن و مو دارای یک آزادی حرکت به صورت یک دامنه ی محدود و یک اندازه و مقدار مشخص باشد.
در فرهنگ ایرانی هنوز در یکسری از نقاط یک نوع پوشش تحت عنوان شلوار دامن و شلوار دمپا گشاد در حال استفاده و رایج می باشد.
کلمه ی شِلار به لحاظ معنا و مفهوم مرتبط با مفهوم کلمه ی شلوار و جِلْباب می باشد که به عنوان یک پوشش پارچه ای از جنس حریر و کتان در فرهنگ ما ایرانی ها در حال استفاده و رایج می باشد.
جِلْباب ؛ اگر مفهوم سیال کلمه ی جلباب را در آبراه سیال مفاهیم کلمات به جریان بیندازیم تا ببینیم کمی دورتر به چه کلمه ای می رسد کلمه ی سلامت و سلامتی یک کلمه ی منطبق با ریشه ی کلمه ی جِلباب خواهد بود که قابل مشاهده می شود.
کلمه ی اصلی در کلیدواژه ی جِلباب ، کلمه ی جَل و جال و جَوال می باشد.
کلمه ی جَوال به معنی رایج کیسه از جنس پارچه که در قدیم الایام با اصطلاح جَوال دوز رایج بود دارای یک معنای مشترک به مفهوم پوشش و حفاظ می باشد که کلیت و تمامیت یک محتوا را در درون خود در برمی گیرد.
اصطلاح رایج جُل و پلاس در زمانه ی ما که در قدیم الایام به عنوان یک زیر انداز استفاده می شد در واقع به خاطر وجود تفاوت در زیرانداز جُل با زیر انداز پلاس بود که زیرانداز جُل به خاطر جَوال بودن آن جُل نام داشت به گونه ای که زیرانداز جُل با حالت کیسه مانندی که از جنس پارچه داشت درون آن دارای یکسری محتویات از پشم و پنبه و. . . جهت ایجاد گرمی و نرمی بود.
از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات ، کلمه ی جلباب به لحاظ مفهومی با کلمه ی شلوار دارای یک معنا و مفهوم مشترک در دو موقعیت کاربردی مختلف می باشد.
درک بهتر مطلب فوق مرتبط با مفهوم کلمه ی شلوار در متن زیر به صورت مبسوط در ابعاد و زوایای مختلف تحلیل و تبیین و تشریح و تفسیر شده است ؛
شَلوار ؛ روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی کلیدواژه ی شلوار با ریخت اصلی تر آن شیلوار در آبراه سیال مفاهیم حروف و کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف با ساختمان های متفاوت از کلمات بدینصورت قابل تبیین می باشد ؛
کلمه ی اصلی در ساختمان کلمه ی شلوار کلمه ی شَلْوْ یا شِلْوْ و با ریخت درست تر آن شیل یا سیل مرتبط با کلمه ی شال با ریخت دیگر آن در زبان فارسی سال به معنی سیل کردن دارای یک وجود سَیّال با اصطلاح سیلینگ با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی به معنی آببندی نمودن می باشد.
اصطلاح شِلار دادن مو در فرهنگ زبان فارسی به معنی شُل کردن و به سَیَلان انداختن مو دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی سَیَلان منشعب از کلمه ی سَیّال به معنی سِیْر نمودن و ساری شدن و شارش داشتن می باشد که در قانون قلب ها دو حرف ( ل ر ) قابل تبدیل به یکدیگر می باشند.
در مکانیک سیالات سه مفهوم سَریان شَریان و جَریان در کلمه ی سَریان اشاره به سِیر کردن و سرایت از یک محیط بسته به یک محیط بسته ی دیگر دارد.
در مورد کلمه ی شَریان اشاره به شارش سیال از درون به بیرون دارد.
در مورد کلمه ی جَریان اشاره به حرکت و جاری بودن سیال در هر دو محیط بسته و باز دارد.
در ادامه ی مطلب فوق در مورد کلمه ی ایزوله با ریخت ایسوله اشاره به یک محیط سیل شده و سالم و آببندی شده جهت سلطه و تسلط بر جریان سیال دارد که در کلماتی مثل سوله سیلو سالن سیلندر و. . . این تعریف در عالم واقع قابل مشاهده است.
به گونه ای که مفهوم کلمات سیلو سوله سالن و سیلندر در مورد کلمه ی سوراخ با ریخت سولاخ با افزونه ی حرف ( خ ) در انتهای این کلمه که اشاره به وجود یک رخنه ی خرامیده شده در یک محیط سیل شده دارد می توان روند مفاهیم کلمات ذکر شده را در تمام ابعاد کاربردی مختلف در ذهن درک کرد.
روند تغییر شکل و تغییر ساختار کلمات فوق در آبراه سیال حروف و کلمات با مصدر دو حرف ( س ر ) یا ( ش ر ) یا ( ج ر ) یا ( س ل ) یا ( ش ل ) یا ( ج ل ) که حرف ( چ ) نیز در این مصدر برای ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک نقش آفرینی می کند و باعث ایجاد کلمه ی چربی با اصطلاح چِلِپ چِلِپ کردن مرتبط با مفهوم جریان و جَلَیان داشتن و جولیدن نیز می شود و کلماتی با مفهوم مشترک جریان ایجاد می کند که نیاز به مصادیقی مثل حفاظت و کنترل و مراقبت و پوشش را به ما می رساند.
کلماتی که در این مسیر و در این آبراه با مصدرهایی که ذکر شد قابل مشاهده شدن است عبارتند از ؛
شَلوار چَلوار چلبار جلبار جلب جِلباب جالب جلوبیدن جوبیدن چوپیدن چوپاندن چپاندن چپوندن چوپاندن چوپانیدن چوپان
پس مفهوم کلمه ی شلوار از طریق کمک گرفتن از کلمات هم خانواده با کلمه ی شلوار یعنی پوشش و جلبابی برای چپوندن نیم تنه ی پایین بدن در آن که کاربری کلمه ی شلوار در عُرف جامعه ی امروزی برای نیم تنه ی پایین بدن رایج و در حال استفاده می باشد.
البته از مصدر ذکر شده در مورد کلمه ی شلوار در زوایای مختلف، با مفهوم مشترک جریان، کلمات متفاوت دیگری نیز قابل ایجاد شدن است که در نگاه اول ممکن است نتوانیم ارتباط آنها را باهم تشخیص بدهیم.
بر همین مبنا در ادامه ی مطلب فوق در مورد فلسفه ی ایجاد و پیدایش کلمه ی چوپان بدینصورت تحلیل و تبیین شده است ؛
چوپان ؛ چوبان و جوبان به معنی چاپیدن و چپوندن مرتبط با کلمه ی چوب و جوب به معنی انطباقی چوپانیدن و با معنی موازی و غیرانطباقی هدایت کردن از جایی به جایی دیگر
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در فرهنگ واژگان و دریای لغات در ابعاد کاربردی مختلف با یک مفهوم مشترک منشعب از کلماتی از قبیل ؛ چوب جوب چوپان چوپا چَپَن چاپ جاب اجابت مجاب جلب جالب شلوار جریب چپاول چاپیدن چپوندن ژاپن جِپَن جاپان جیپ جیب جُبّه جعبه جبهه جبال جبل و. . .
توضیح کامل در مورد محتوای کلمه ی جِلباب در متن زیر تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
سه اصطلاح در مورد کلمه ی شِلار با سه موقعیت کاربردی مختلف مرتبط با مفهوم پوشش و حِفاظ وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
شلواردامن یا شلوار شِلیته
شلوارِ شِلاردار یا شلوار دمپا گشاد
شِلار دادن مو
اصطلاح شلوار شِلاردار و اصطلاح دامنِ شِلاردار و اصطلاح شِلار دادن مو به حالتی اشاره دارد که پاچه ی شلوار و دامن و مو دارای یک آزادی حرکت به صورت یک دامنه ی محدود و یک اندازه و مقدار مشخص باشد.
در فرهنگ ایرانی هنوز در یکسری از نقاط یک نوع پوشش تحت عنوان شلوار دامن و شلوار دمپا گشاد در حال استفاده و رایج می باشد.
کلمه ی شِلار به لحاظ معنا و مفهوم مرتبط با مفهوم کلمه ی شلوار و جِلْباب می باشد که به عنوان یک پوشش پارچه ای از جنس حریر و کتان در فرهنگ ما ایرانی ها در حال استفاده و رایج می باشد.
جِلْباب ؛ اگر مفهوم سیال کلمه ی جلباب را در آبراه سیال مفاهیم کلمات به جریان بیندازیم تا ببینیم کمی دورتر به چه کلمه ای می رسد کلمه ی سلامت و سلامتی یک کلمه ی منطبق با ریشه ی کلمه ی جِلباب خواهد بود که قابل مشاهده می شود.
کلمه ی اصلی در کلیدواژه ی جِلباب ، کلمه ی جَل و جال و جَوال می باشد.
کلمه ی جَوال به معنی رایج کیسه از جنس پارچه که در قدیم الایام با اصطلاح جَوال دوز رایج بود دارای یک معنای مشترک به مفهوم پوشش و حفاظ می باشد که کلیت و تمامیت یک محتوا را در درون خود در برمی گیرد.
اصطلاح رایج جُل و پلاس در زمانه ی ما که در قدیم الایام به عنوان یک زیر انداز استفاده می شد در واقع به خاطر وجود تفاوت در زیرانداز جُل با زیر انداز پلاس بود که زیرانداز جُل به خاطر جَوال بودن آن جُل نام داشت به گونه ای که زیرانداز جُل با حالت کیسه مانندی که از جنس پارچه داشت درون آن دارای یکسری محتویات از پشم و پنبه و. . . جهت ایجاد گرمی و نرمی بود.
از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات ، کلمه ی جلباب به لحاظ مفهومی با کلمه ی شلوار دارای یک معنا و مفهوم مشترک در دو موقعیت کاربردی مختلف می باشد.
درک بهتر مطلب فوق مرتبط با مفهوم کلمه ی شلوار در متن زیر به صورت مبسوط در ابعاد و زوایای مختلف تحلیل و تبیین و تشریح و تفسیر شده است ؛
شَلوار ؛ روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی کلیدواژه ی شلوار با ریخت اصلی تر آن شیلوار در آبراه سیال مفاهیم حروف و کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف با ساختمان های متفاوت از کلمات بدینصورت قابل تبیین می باشد ؛
کلمه ی اصلی در ساختمان کلمه ی شلوار کلمه ی شَلْوْ یا شِلْوْ و با ریخت درست تر آن شیل یا سیل مرتبط با کلمه ی شال با ریخت دیگر آن در زبان فارسی سال به معنی سیل کردن دارای یک وجود سَیّال با اصطلاح سیلینگ با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی به معنی آببندی نمودن می باشد.
اصطلاح شِلار دادن مو در فرهنگ زبان فارسی به معنی شُل کردن و به سَیَلان انداختن مو دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی سَیَلان منشعب از کلمه ی سَیّال به معنی سِیْر نمودن و ساری شدن و شارش داشتن می باشد که در قانون قلب ها دو حرف ( ل ر ) قابل تبدیل به یکدیگر می باشند.
در مکانیک سیالات سه مفهوم سَریان شَریان و جَریان در کلمه ی سَریان اشاره به سِیر کردن و سرایت از یک محیط بسته به یک محیط بسته ی دیگر دارد.
در مورد کلمه ی شَریان اشاره به شارش سیال از درون به بیرون دارد.
در مورد کلمه ی جَریان اشاره به حرکت و جاری بودن سیال در هر دو محیط بسته و باز دارد.
در ادامه ی مطلب فوق در مورد کلمه ی ایزوله با ریخت ایسوله اشاره به یک محیط سیل شده و سالم و آببندی شده جهت سلطه و تسلط بر جریان سیال دارد که در کلماتی مثل سوله سیلو سالن سیلندر و. . . این تعریف در عالم واقع قابل مشاهده است.
به گونه ای که مفهوم کلمات سیلو سوله سالن و سیلندر در مورد کلمه ی سوراخ با ریخت سولاخ با افزونه ی حرف ( خ ) در انتهای این کلمه که اشاره به وجود یک رخنه ی خرامیده شده در یک محیط سیل شده دارد می توان روند مفاهیم کلمات ذکر شده را در تمام ابعاد کاربردی مختلف در ذهن درک کرد.
روند تغییر شکل و تغییر ساختار کلمات فوق در آبراه سیال حروف و کلمات با مصدر دو حرف ( س ر ) یا ( ش ر ) یا ( ج ر ) یا ( س ل ) یا ( ش ل ) یا ( ج ل ) که حرف ( چ ) نیز در این مصدر برای ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک نقش آفرینی می کند و باعث ایجاد کلمه ی چربی با اصطلاح چِلِپ چِلِپ کردن مرتبط با مفهوم جریان و جَلَیان داشتن و جولیدن نیز می شود و کلماتی با مفهوم مشترک جریان ایجاد می کند که نیاز به مصادیقی مثل حفاظت و کنترل و مراقبت و پوشش را به ما می رساند.
کلماتی که در این مسیر و در این آبراه با مصدرهایی که ذکر شد قابل مشاهده شدن است عبارتند از ؛
شَلوار چَلوار چلبار جلبار جلب جِلباب جالب جلوبیدن جوبیدن چوپیدن چوپاندن چپاندن چپوندن چوپاندن چوپانیدن چوپان
پس مفهوم کلمه ی شلوار از طریق کمک گرفتن از کلمات هم خانواده با کلمه ی شلوار یعنی پوشش و جلبابی برای چپوندن نیم تنه ی پایین بدن در آن که کاربری کلمه ی شلوار در عُرف جامعه ی امروزی برای نیم تنه ی پایین بدن رایج و در حال استفاده می باشد.
البته از مصدر ذکر شده در مورد کلمه ی شلوار در زوایای مختلف، با مفهوم مشترک جریان، کلمات متفاوت دیگری نیز قابل ایجاد شدن است که در نگاه اول ممکن است نتوانیم ارتباط آنها را باهم تشخیص بدهیم.
بر همین مبنا در ادامه ی مطلب فوق در مورد فلسفه ی ایجاد و پیدایش کلمه ی چوپان بدینصورت تحلیل و تبیین شده است ؛
چوپان ؛ چوبان و جوبان به معنی چاپیدن و چپوندن مرتبط با کلمه ی چوب و جوب به معنی انطباقی چوپانیدن و با معنی موازی و غیرانطباقی هدایت کردن از جایی به جایی دیگر
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در فرهنگ واژگان و دریای لغات در ابعاد کاربردی مختلف با یک مفهوم مشترک منشعب از کلماتی از قبیل ؛ چوب جوب چوپان چوپا چَپَن چاپ جاب اجابت مجاب جلب جالب شلوار جریب چپاول چاپیدن چپوندن ژاپن جِپَن جاپان جیپ جیب جُبّه جعبه جبهه جبال جبل و. . .
شلار زبان محلی شلیته دامن بلند را گویند
شلار زبان محلی شلیته همان دامن بلند
شِلار: عرض اندام، خودنمایی، جلوه گری.
نمونه: به هر بهانه ای در آمدوشد بود وشلار می داد. ( کلیدر، ج۶، ص۱۸۳۵ )
محمدجعفر نقوی
نمونه: به هر بهانه ای در آمدوشد بود وشلار می داد. ( کلیدر، ج۶، ص۱۸۳۵ )
محمدجعفر نقوی
ادعا در کاری داشتن . خودنمایی. به زبان امروزی کلاس گذاشتن. . چنانکه در روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آمده است:
آن سالها فصل شکوفایی و شلار دادن ارباب ها بود
آن سالها فصل شکوفایی و شلار دادن ارباب ها بود
در سیستان به دوختن با کوک های بلند گویند شلار .
شلار/ sh'lar : جلوه فروشی، نمایش خود، خود نمایی ( شلار دادن=خودنمایی کردن )
زبانزد:
نمی تواند شلار بدهد.
کلیدر
محمود دولت آبادی
زبانزد:
نمی تواند شلار بدهد.
کلیدر
محمود دولت آبادی
علاف بودن، راه رفتن بی خود و بی جهت
دروغ، خالی بندی
به هم ریخته