شل و ول

/Solovel/

معنی انگلیسی:
doughy, flabby, floppy, halting, lax, remiss, saggy, sleazy, insubstantial, limp, ramshackle, rickety, rocky, unstructured, watery, loosefitting

لغت نامه دهخدا

شل و ول. [ ش ُ ل ُ وِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) پریشان و آشفته و درهم و بی نظم : عمامه شل و ول ، شوریده گوریده. ( یادداشت مؤلف ). چیزی که اجزای آن کاملاً بایکدیگر ارتباط محکم نداشته باشد. لباسی که برای تن کسی گشاد باشد و بر تن او آویزان شود و نظایر و اشباه آن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). || بی حال. آنکه مواظب درست نگاه داشتن جامه های خود بر تن نیست. ( یادداشت مؤلف ). سست. وارفته. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سست و وارفته . ۲ - آشفته پریشان .
پریشان و آشفته و در هم و بی نظر عمامه شل و ول و شوریده گوریده بی حال .

فرهنگ معین

(شُ لُ وِ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - سست و وارفته . ۲ - آشفته ، پریشان .

گویش مازنی

/shel o vel/ بی حال –وارفته - بی حرکت – کج

واژه نامه بختیاریکا

( شُل و ول ) شُل و پُل؛ شُل و مُل؛ شُل و ویلا

مترادف ها

flaggy (صفت)
دارای برگهای شمشیری، بی مزه، سست، شل و ول، نی زار، جگن زار

flimsy (صفت)
سست، بی دوام، شل و ول

flabby (صفت)
سست، نرم، شل و ول، دارای عضلات شل

flappy (صفت)
اویخته، شل و ول، اویزان و گشاد، گل و گشاد

flyaway (صفت)
سبک، شل و ول

flaccid (صفت)
سست، اویخته، شل و ول، چروک شده

فارسی به عربی

ضعیف , مترهل

پیشنهاد کاربران

بپرس