شل دادن ؛ سختگیری نکردن. شل گرفتن. جدی تعقیب نکردن کاری را موقتاً: اگر من شل داده بودم فلان کار را میکردند. ( یادداشت مؤلف ) .
- || سست کردن ، چنانکه عنان اسب را. ( یادداشت مؤلف ) .
- || سست کردن ، چنانکه عنان اسب را. ( یادداشت مؤلف ) .
شل دادن ؛ سست کردن چنانکه عنان اسب را.